پرش به محتوا

پوشاک دوران عباسیان

از ویکی‌رز
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۶ توسط الهه سادات میرترابی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''<big>پوشاک دوران عباسیان؛</big>''' تن‌پوش مردان و زنان در دورۀ خلافت عباسی. پوشش مردان در دورۀ عباسی متشکل از لباس سربازان، فرماندهان، زندانیان و مردم عادی بود که هر یک پوشش خاص خود را داشتند. سربازان از کلاهی ایرانی به‌نام قُلنِسوه و فرماندهان...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پوشاک دوران عباسیان؛ تن‌پوش مردان و زنان در دورۀ خلافت عباسی.

پوشش مردان در دورۀ عباسی متشکل از لباس سربازان، فرماندهان، زندانیان و مردم عادی بود که هر یک پوشش خاص خود را داشتند. سربازان از کلاهی ایرانی به‌نام قُلنِسوه و فرماندهان از ردای سیاه‌رنگ و کلاه‌خود در هنگام جنگ استفاده می‌کردند. مردان عادی اغلب پیراهن آستین بلند به‌همراه شلوار و زنان چادر و مقنعه می‌پوشیدند.

قانون پوشش در عصر عباسی

در سال ۱۴۵ هجری قمری، حکومت عباسی قانون پوشیدن لباس سیاه را برای مردم اعلام کرد. هدف از این کار، تقویت هویت و استحکام بخشیدن به قدرت عباسیان بود. لباس سیاه به نمادی از اتحاد و وفاداری به حکومت جدید تبدیل شد و به سرعت در مناطق مختلف قلمرو عباسی رواج یافت؛ به‌طوری که به یکی از نشانه‌های مهم آن دوره تبدیل گشت. این تغییر، علاوه بر ظاهر، به‌عنوان یک ابزار سیاسی و اجتماعی به عباسیان کمک کرد تا خود را از حکومت پیشین (امویان) متمایز کرده و جایگاه خود را تثبیت نمایند.[۱]

تأثیر ایران بر پوشش اعراب در دورۀ عباسی

تحول پوشش اعراب در دورۀ خلافت عباسی که با تقلید از ایرانیان صورت گرفت، نشانه‌ای از رویکرد اعراب به سوی تمدن و یکی از جلوه‌های فرهنگی آن‌ها بود. خلفای عباسی از ابتدای حکومت خود، اعراب را به پوشیدن لباس‌های ایرانی تشویق می‌کردند. به‌عنوان مثال، خلیفه عباسی منصور در سال ۱۵۳ هجری قمری، دستور داد تا به جای عمامه، از قُلنِسوه (کلاه ایرانی) استفاده شود. هرچند در دورۀ اختلافات امین (ششمین خلیفه عباسی و برادر مأمون) و مأمون و به دلیل تقابل تفکرات شیعه و اعراب، استفاده از قلنسوه کمتر شد؛ اما در دوران خلافت معتصم، این پوشش دوباره رواج یافت.[۲]

رواج لباس سیاه در عصر عباسی

منصور، خلیفه عباسی، نخستین کسی بود که پوشیدن ردای سیاه بزرگ را در دیوان‌های دولتی و دارالخلافه مرسوم کرد. در عصر عباسی، لباس ایرانی، به ویژه قلنسوه سیاه رنگ، به‌عنوان لباس رسمی پذیرفته شد. این لباس شکلی مخروطی داشت. عباسیان از لباس‌های سیاه همچنین برای تمایز مسلمانان از غیرمسلمانان، به ویژه اهل ذمه، و برای حفظ امنیت و نظارت بر دشمنان در مرزهای بیزانس استفاده می‌کردند. در مقابل، علویان و امویان برای اعتراض به سلطه عباسیان، لباس سفید می‌پوشیدند.[۳]

فلسفه سیاه‌پوشی عباسیان

عباسیان، هنگامی که قیام خود را آغاز کردند، با شعار خونخواهی شهدای اهل بیت (علیهم السلام) پا به میدان گذاشتند. پس از به قدرت رسیدن، دولت خود را «دولت آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» و ادامه‌دهنده‌ی راه خلافت امام علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) معرفی کردند. آن‌ها لباس سیاه را به‌عنوان نمادی از غم و اندوه‌شان در سوگ از دست رفتن عزت پیامبر و مصیبت‌های اهل بیت (علیهم السلام) برگزیدند.

بر اساس منابع تاریخی، بعد از فاجعه‌ی قتل زید و یحیی، خشم مردم علیه حکومت اموی شعله‌ور شد. در آن زمان، تقریباً هیچ شهری در خراسان بزرگ نماند که مردمش لباس سیاه به تن نکرده باشند. قیام ابومسلم و ظهور عباسیان با پرچم‌های سیاه نیز دقیقاً در همین دوران حساس تاریخی رخ داد. بنی‌عباس که در بحبوحه‌ی قیام زید و یحیی، خود و پیروانشان را از درگیری با بنی‌امیه و خطرات آن دور نگه داشته بودند، اوضاع را برای سوءاستفاده مناسب دیدند. آن‌ها با دستاویز قرار دادن خونخواهی شهدای مظلوم کربلا، زید و یحیی، پرچم و لباس سیاه را ابزاری برای اعلام عزای شهدای اهل بیت (علیهم السلام) قرار دادند. با این ترفند، دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) را گرد خود جمع کردند و برای اینکه این تبلیغ ظاهری در ذهن مردم ماندگار شود، پس از رسیدن به قدرت، سیاه بودن پرچم و لباس را به شعار همیشگی خود تبدیل کردند.

همین فریبندگی ظاهری بود که باعث شد امام صادق (علیه السلام) و دیگر ائمه (علیهم السلام) از رنگ و لباس سیاه خرده بگیرند. به عبارت دیگر، مخالفت ائمه (علیهم السلام) در این موارد، به سیاه‌پوشی رسمی و خاصی اشاره داشت که بنی‌عباس تحمیل کرده بودند و نمادی از وابستگی و اطاعت از حکومت ستمگران به شمار می‌آمد؛ نه سیاه‌پوشی در عزا و ماتم، به ویژه در مصیبت‌های اهل بیت (علیهم السلام).[۴]

پوشش مردان در دورۀ عباسی

تن‌پوش مردان در دورۀ عباسی شامل لباس سربازان و لشکریان، لباس فرماندهان، پوشش عیاران و زندانیان، پوشش عالمان و فقیهان و پوشش مردم عادی تقسیم می‌شد که در ادامه به هریک می‌پردازیم:

لباس سربازان و لشکریان

عباسیان برای پوشش سربازان و لشکریان خود ارزش قائل بودند و لباس آنان را از سایر افراد جدا می‌کردند. آنان لباس سربازان را از پارچه‌های ساتن و اطلس انتخاب می‌کردند.

سربازان از قُلنِسوه استفاده می‌کردند. قلنسوه، نوعی کلاه ایرانی است که سر و گردن را می‌پوشاند. همچنین سربازان بالای قلنسوه عمامه و در مواردی نیز کلاه‌خود می‌گداشتند.

عمدۀ لشکریان به‌هنگام جنگ از کلاه‌خود، زره، ساق‌بند و بازوبند استفاده می‌کردند.

لباس‌های ضد حریق مخصوص نفت‌اندازان سپاه عباسی بود تا به‌هنگام پرتاب آتش، دچار آتش‌سوزی نشوند.[۵]

لباس فرماندهان

فرماندهان عباسی ردایی سیاه‌رنگ روی شانه‌های خود می‌انداختند. خلفای عباسی به فرماندهان بزرگ عمامه‌ای سیاه‌رنگ به‌نام «خُلّه» به‌همراه لباس سیاه‌رنگ با قبه و بدون قبه که از جنس خز قرمز بود و با رشته‌هایی از طلا و زر تزیین شده بود، اعطا می‌کردند.

فرماندهان سواره‌نظام زره و کلاه‌خود می‌پوشیدند و اسب‌های خود را با پوشش‌های آهنین (برگستوان) می‌پوشاندند؛ اما فرماندهان پیاده‌نظام از قباهای کوتاه تا زیر زانو به‌همراه چکمه استفاده می‌کردند.[۶]

پوشش عیاران و زندانیان

بخشی از سپاهیان مأمون عباسی را عیاران و زندانیان تشکیل داده بودند که برهنه می‌جنگیدند. آنان از برگ خرما سرپوشی برای خود بافته و روی سر می‌گذاشتند. همچنین برگ خرما و بوریا را با قیر مخلوط کرده و برای خود سپر تهیه می‌کردند.[۷]

پوشش عالمان و فقیهان

علمای دوران عباسی از عمامۀ آستردار و جبۀ سیاه‌رنگ استفاده می‌کردند. همچنین تن‌پوش آنان شامل قبا، لباده، پیراهن، شلوار، جبه، جوراب، نعلین و کفش بود و لباس آنان شباهت بسیاری به‌لباس مصریان و سومریان (مردم سوریه) داشت.[۸]

پوشش مردم عادی

دردورۀ عباسیان مردم عادی اغلب شلوار گشاد و پیراهن آستین‌ بلند که تا مچ پا می‌رسید، می‌پوشیدند. گاهی نیز بر روی لباس‌های خود از جلیقه هم استفاده می‌کردند.

پوشش سر مردان شامل عمامه و بُرنُس و پای‌پوش آنان گیوه، چکمه و نعلین بود.[۹]

پوشش زنان در دورۀ عباسی

حجاب زنان این دوره شامل مقنعه و چادر بود که سر تا سر بدن آنان را می‌پوشاند. چادر زنان اغلب سیاه‌رنگ بود که روی آن با طرح مخطط و به‌رنگ‌های قرمز، قهوه‌ای و سفید تزیین شده بود.

زنان همچنین برای پوشاندن صورت خود از روبنده استفاده می‌کردند.[۱۰]

بُرنُس‌های زنان دورۀ عباسی به‌صورت شب‌کلاه نوک‌برگشته و شبیه باشلق‌های دورۀ پارسیان بود. برنس‌های این دوره ساده و شبیه دلقک‌های امروزی بودند.

زنان همچنین در این دوره از شلوار گشاد سفیدرنگ و پیراهن با آستین‌های کوتاه استفاده می‌کردند. روی این پیراهن کوتاه، قبای رنگین با آستین‌های بلند می‌پوشیدند که از ابریشم یا زربفت بافته شده بود. جوراب‌های زنان نیز ابریشمی بود.[۱۱]

منسوجات در دورۀ عباسی

پارچه‌های مورد استفادۀ لباس‌های این دوره نماد مهمی از موقعیت اجتماعی فرد محسوب می‌شد.[۱۲] یکی از مهم‌ترین انواع پارچه‌ها «طراز» نام داشت که حاشیۀ آن با نوعی علامت یا نوشته گلدوزی شده بود. این حاشیه‌ها روی لباس مأموران دولتی دوخته می‌شد و مزین به رشته‌های طلا و نخ‌های رنگی بود.[۱۳]


پانویس

منابع

  • «پوشش و پرچم در جنگ‌های عصر اسلامی»، وب‌سایت پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 21 اسفند 1387ش.
  • چیت‌‌ساز، محمدرضا، تاریخ پوشاک ایران، تهران، سمت، 1379ش.
  • رجبی، عباس، «زن در اسلام»، وب‌سایت بلاگفا، تاریخ درج مطلب: 27 بهمن 1391ش.
  • رمضان‌ماهی، سمیه، هنر و معماری اسلامی، تهران، پیکان، 1391ش.
  • ساجدین (ندای صلح و حقیقت)، وب‌سایت کوثربلاگ، تاریخ بازدید: 23 شهریور 1404ش.
  • غیبی، مهرآسا، هشت‌هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، تهران، هیرمند، 1384ش.
  • «ملزم شدن عباسیان به پوشیدن لباس سیاه»، وب‌سایت پایگاه جامع تاریخ، تاریخ بازدید: 23 شهریور 1404ش.
  1. «ملزم شدن عباسیان به پوشیدن لباس سیاه»، وب‌سایت پایگاه جامع تاریخ.
  2. غیبی، هشت‌هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص279.
  3. «پوشش و پرچم در جنگ‌های عصر اسلامی»، وب‌سایت پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
  4. «ساجدین» (ندای صلح و حقیقت)، وب‌سایت کوثر‌بلاگ.
  5. «پوشش و پرچم در جنگ‌های عصر اسلامی»، وب‌سایت پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
  6. «پوشش و پرچم در جنگ‌های عصر اسلامی»، وب‌سایت پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
  7. «پوشش و پرچم در جنگ‌های عصر اسلامی»، وب‌سایت پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
  8. غیبی، هشت‌هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص281.
  9. غیبی، هشت‌هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص283.
  10. رجبی، «زن در اسلام»، وب‌سایت بلاگفا.
  11. غیبی، هشت‌هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص284 و 285.
  12. رمضان‌ماهی، هنر و معماری اسلامی، 1391ش، ص108.
  13. چیت‌‌ساز، تاریخ پوشاک ایران، 1379ش، ص32.