پوشاک دوران سامانیان

از ویکی‌رز
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

پوشاک دوران سامانیان؛ تن‌پوش مردم ایران در دوره سامانیان.

پوشاک ایرانیان در دورۀ سامانی، سبک اصلی تن‌پوش ساسانیان را حفظ کرده است؛ اما در این دوره لباس‌ها بلندتر و گشادتر از دوره‌های قبل و همراه با تنوع بسیاری دوخته شده است. در این دوره، به‌دلیل وجود کارگاه بزرگ بافندگی، لباس‌های وزرا، علما و مردم عادی اعم از بالاپوش و قبا از پارچه‌های مختلفی تهیه می‌شدند. کلاه، مهم‌ترین بخش پوشاک سامانیان بوده که گوناگونی فراوانی داشته است.

سیر تحولی پوشاک در دوره سامانیان

سامانیان (۲۸۷ تا ۳۸۹ ه‍. ق) از نخستین سلسله‌های ایرانی- اسلامی هستند که شکل اصلی تن‌پوش ساسانی را که شامل پیراهن کوتاه، شلوار، کلاه و کفش بود، حفظ کردند؛ با این تفاوت که چون دین اسلام را پذیرفته بودند، لباس‌های این دوره، بلند‌تر و با آستین‌های گشادتری نسبت به دوره‌ قبل از خود بود.[۱]

پوشاک طبقات اجتماعی در دورۀ سامانیان

تفاوت‌های طبقاتی و صنفی این دوره در گوناگونی و تنوع پوشش‌های مردم تأثیر به‌سزایی داشت؛ به‌طوری‌که هر یک از اقشار مختلف مردم، پوشاک خاص خود را داشتند.[۲]

لباس سلاطین

امیران سامانی برخی از لباس‌های خود را از پارچه «زَندنیچی»[۳] تهیه می‌کردند.[۴] این پارچۀ قیمتی، درشت‌بافت و جنس آن از پنبه یا ابریشم بود.[۵] همچنین در کارگاه بزرگ بافندگی که در بیت‌الطراز بخارا وجود داشت، نوعی جامه به نام «بُرد فندقی» تهیه می‌شد. این نوع لباس که به رنگ‌های سرخ، سبز و سفید تهیه می‌شد، دارای آستین‌های بلند و راه‌راه بود که امیران سامانی آن را روی لباس خود می‌پوشیدند.[۶] از جامه‌های دیگر وزیران سامانی، «ویذاری» نام داشت. این نوع پارچه نخی که ضخیم و از جنس پنبه بود، به‌صورت خام تهیه می‌شد و از جامه‌های زمستانی به ‌شمار می‌رفت. آنان همچنین از پارچه‌های نازک شوشتری با راه‌های باریک و پهن، کتان‌های سفید مصری و پارچه‌های حریر زربافت نیز برای خود جامه تهیه می‌کردند. علاوه‌براین امیران سامانی، قبا و نیم‌تنه‌ جلیقه‌ مانندی که «بَدَنه» نام داشت، بر تن ‌می‌کردند.[۷] قبای امیران این دوره، دو نوع بود؛ یک نوع آن دکمه‌خور بوده و از یقه تا کمر دکمه می‌خورد و نوع دیگر آن، جلوباز، دارای یقه هفت و بدون دکمه بود. بلندی این قباها تا زانو‌ان بود و در قسمت کمر با کمربند و یا شال بسته می‌شد. آنان همچنین در مواقع سوارکاری، «رانین» بر تن می‌کردند. رانین؛ دو تکه مستطیل‌شکل از جنس چرم بود که در قسمت کمر بسته می‌شد.[۸]

لباس وزرا و درباریان

وزیران و قاضی‌ها در زمستان جامه ویذاری زرد و کرم در زمینه‌ قرمز به تن می‌کردند. علاوه ‌بر این، آنان از جامه‌های جاچی، بالاپوش و قبا که از پارچه‌های برد فندقی و زندنیچ تهیه می‌شد، استفاده می‌کردند.[۹] کلاه‌هایی که وزیران بر سر می‌گذاشتند، به دو صورت مثلثی‌شکل و یا استوانه‌ای‌شکل و بلند بود.[۱۰] پاپوش‌های آن‌ها چکمه یا کفش معمولی، مزین به نقره یا سنگ‌های قیمتی بود. غلامان نیز قبای زندنیچی بر تن می‌کردند. غلامانی که رتبه‌ بالاتری داشتند، قبا همراه گرز و غلامان بالاتر، جامه‌ای به‌نام «عنوان» می‌پوشیدند. مرتبه‌ بالاتر غلامان، مرتبه‌ «وثاق‌باشی» بود که کلاهی نمدین و سیاه‌رنگ، مزین به نوار‌هایی از نقره به‌همراه قبای گنجه‌ای به تن می‌کردند. غلامان ویژه، جامه‌ای به ‌نام «مُعَلِّم هشت‌خانه» می‌پوشیدند.[۱۱]

لباس علما، خطبا و صوفیان

علما‌ی سامانی دُرّاعه سفیدی بر تن می‌کردند. همچنین طاقه‌ای از «مُلحَم مرغزی» (پارچه‌ای که تار آن از ابریشم و پود آن از پنبه است) به رنگ سیاه یا سبز روی سر می‌گذاشتند. خطبا نیز دراعه‌ جلوباز با آستین‌های گشاد می‌پوشیدند. سپس طَیلسان خود را روی عمامه می‌انداختند؛ به‌طوری‌که ادامه‌ آن، شانه‌ها و کمر را از پشت سر بپوشاند. گاهی دنباله‌ عمامه خود را باز می‌کردند و آن را روی شانه‌ خود می‌انداختند که به آن «تحت‌الحنک» می‌گفتند. این طیلسان‌ها بلند و حاشیه‌دار بودند و بعضی از آنها نیز از کتان ظریف تهیه می‌شدند. طیلسان‌ها سه نوع بودند؛ نوع قدیمی آن همان طیلسانی بود که خطبا روی عمامه‌ خود می‌انداختند، نوع دیگر آن، دو قسمت بود که قسمت بالای آن، سر و قسمتی دیگر، شانه‌ها تا ساق پا را می‌پوشاند. این دو قسمت به‌وسیلۀ بندی در گردن به هم متصل بودند. نوع دیگر آن، تقریباً شبیه نوع دوم بود با این تفاوت که سرپوش آن آهاردار و مانند سرپوش بارانی بود. صوفیان عموماً پشمینه‌ای سفید یا شتری رنگ و یا «مُرَقَع» (بالا‌پوش پر وصله) می‌پوشیدند. کلاه‌های صوفیان انواع مختلفی داشت. یک نوع آن، دو برآمدگی در دو طرف کلاه داشت و در قسمت زیر گلو، به‌وسیلۀ‌ تسمه‌ای، بر سر محکم می‌شد. نوع دیگر آن، نیم‌دایره‌ای بود که ادامه‌ آن در قسمت پشت، گردن را می‌پوشاند. برخی از صوفیان، کلاه‌های استوانه‌ای‌شکل و برخی قلنسوه‌های سفید مخروطی نیز بر سر می‌گذاشتند.[۱۲]

لباس سپاهیان

جامه‌های سپاهیان سامانی، جامه‌هایی رنگارنگ از جنس کرباس بود.[۱۳] آنها قبا‌های جلوباز، بلند با آستین‌های تنگ می‌پوشیدند.[۱۴] سرداران سپاه رانین‌های چرمی به خود می‌بستند که جلوی بدن آنها را بپوشاند. گاهی به‌جای کلاه‌خود‌های آهنین، کلاه‌های نیم‌دایره‌ای مثلثی‌شکل، به رنگ سیاه بر سر می‌گذاشتند که بلند بود و روی گوش‌ها را می‌پوشاند.[۱۵]

لباس مردم عادی

یکی از مهم‌ترین مسائل مربوط به لباس سامانیان، سرپوش و کلاهی است که مردم عادی بر سر می‌گذاشتند. مردم بخارا نوعی قلنسوه بر سر می‌گذاشتند که کلاهی بلند، نوک‌دار و نسبتاً دراز بود[۱۶] و نوع قدیمی‌تر آن، «عَبّادیه» نام داشت.[۱۷] کلاه‌های نوک‌دار در انواع مثلثی‌شکل و ساده، دو تکه اضافه در طرفین که انتهای لبه‌ آن به طرف بالا بر‌می‌گشت و نوع دیگر آن دراز و مثلثی‌شکل بود که نوک آن را چیده بودند.[۱۸] مردم مرفه‌تر، کلاه‌های ذوزنقه‌ای‌شکل که گوشه‌های گردی داشت، بر سر می‌گذاشتند.[۱۹]

مردم عادی در تابستان، پیراهن‌های نازک از جنس حریر و دیبا بر تن می‌کردند. همچنین آنان در این دوره، قبا‌های جلو‌باز، «کُرتَه» (نیم‌تنه‌ بلند با آستین‌های کوتاه) و جامه‌های بخارایی درشت‌بافت می‌پوشیدند. ثروتمندان، بدنه که جامه‌ای کوتاه و بدون آستین بود، به تن می‌کردند؛[۲۰] اما لباس اصلی مردم، قبایی بلند با آستین‌های کوتاه و جلوباز بود که پایین و لبه‌ آستین‌ها حاشیه‌دوزی شده بود. این قبا را روی کرته یا بدنه می‌پوشیدند.[۲۱] آنان معمولاٌ در زیر قبا، شال یا کمربندی می‌بستند که به‌صورت پاپیون گره می‌خورد و دنباله‌های آن آویزان بود. در مواقع سرما نیز پوستین‌های بلند می‌پوشیدند.[۲۲] پایین‌پوش عمومی مردم، شلوار و کفش‌های آنها، ساده، نوک‌تیز و به رنگ زرد بود.[۲۳]

لباس زنان

زنان سامانی از «اِزار» (چادر‌های بلند) و مقنعه‌های سرخ و سیاه حاشیه‌دوزی شده که نوع نیشابوری آن بسیار معروف بود، برای پوشش خود بهره می‌گرفتند. همچنین کلاه‌های نوک‌داری که شبیه میوه‌ کاج بود، بر سر می‌گذاشتند. معمولاً روی این کلاه، ازار یا پارچه‌ نازک توری‌شکل وصل می‌شد که دنباله‌ آن تا حدود سینه‌ها و حتی پایین‌تر می‌رسید. آنان شلوار‌هایی گشاد، چین‌دار و بلند که در مچ پا تنگ می‌شد، می‌پوشیدند.

در این دوره قبای گیلانی به نام «اردیه طبری» معروف بود.[۲۴] همچنین از کمربند برای بستن دور کمر استفاده می‌کردند. این کمربند به‌صورت مورب از شانه‌ چپ به طرف راست کمر می‌آمد و سپس در محل کمر متصل می‌شد. یک نقاشی دیواری، لباس زنی نوازنده مربوط به این دوره را نشان می‌دهد. او لباسی بلند و چسبان با آستین‌های بلند به تن دارد. در قسمت کمر، نوارهایی طلایی روی لباس دیده می‌شود. روی بازو‌های او نیز نقش گل طلایی وجود دارد و شنلی روی دوش انداخته است.[۲۵] زنان این دوره جوراب‌های کوتاه و بلند، همراه با کفش‌های نمدی نقش‌دار و رنگارنگ، زری‌دوزی شده و یا آراسته به جواهر، به پا می‌کردند.[۲۶]

پوشاک اقلیت‌های مذهبی در دوران سامانیان

غیار (پارچه‌ زرد‌رنگی که روی کتف می‌دوختند) نشان ویژۀ‌ یهودیان بود و جامه‌ای که از آن تهیه می‌کردند، عسلی نام داشت. مسیحیان زنار به کمر خود می‌بستند تا از دیگر مردم باز‌شناخته شوند. زرتشتیان طبق آیین خود، کمربندی پشمی که به آن «گستی» می‌گفتند، به نشانه‌ سه اصل پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، سه دور به دور کمر می‌پیچیدند.[۲۷]

صادرات پوشاک در دوره سامانیان

ماوراءالنهر، مرکز پشم، پنبه و پارچه‌های کتانی بود. در بخارا، جامه‌های حریر، دیبا و کارگاه‌های بافندگی با استادان ماهر و بافنده داشت که این جامه‌ها به مناطق دوردست فرستاده می‌شد.[۲۸]


پانویس

  1. «پیشینه پوشاک مردان از سامانیان تا ایلخانیان»، وب‌سایت دارنیا.
  2. کهن، «گونه‌شناسی اقشار اجتماعی عصر سامانیان (با تکیه بر پوشاک آنها)»، 1394ش، ص143 و 144.
  3. پارچه‌ای منسوب به زندنه در بخارا. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ زندنه، وب‌سایت واژه‌یاب.
  4. نرشخی، تاریخ بخارا، 1351ش، ص21.
  5. نرشخی، تاریخ بخارا، 1351ش، ص28 و 29.
  6. نرشخی، تاریخ بخارا، 1363ش، ص53.
  7. گردیزی، تاریخ گردیزی، 1347ش، ص316.
  8. چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، 1391ش، ص120.
  9. متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری یا رنسانس اسلامی، 1364ش، ج2، ص145
  10. گیرشمن، بیشاپور، 1378ش، ج1، ص329.
  11. چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، 1391ش، ص122.
  12. چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، 1391ش، ص123-125.
  13. نرشخی، تاریخ بخارا، 1351ش، ص112.
  14. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، 1361ش، ج1، ص328.
  15. بی‌نا، تاریخ سیستان، 1366ش، ص22 و ص292.
  16. ابن‌حوقل، سفرنامه، 1366ش، ص404.
  17. چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، 1391ش، ص127.
  18. گیرشمن، بیشاپور، 1378ش، ج2، ص329.
  19. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، 1367ش، ج2، ص77.
  20. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، 1361ش، ج1، ص281.
  21. چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، 1391ش، ص128 و 129.
  22. ابن‌حوقل، سفرنامه، 1366ش، ص397.
  23. چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، 1391ش، ص129.
  24. چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، 1391ش، ص129 و 130.
  25. ضیاءپور، پوشاک زنان ایران از کهن‌ترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی، 1347ش، ص198.
  26. نرشخی، تاریخ بخارا، 1363ش، ص53.
  27. کهن، «گونه‌شناسی اقشار اجتماعی عصر سامانیان (با تکیه بر پوشاک آنها)»، 1394ش، ص146 و 147.
  28. کسایی، «خوراک و پوشاک در آسیای مرکزی (سده 2-8 هجری قمری= 8-16 میلادی)»، 1375ش، ص126.

منابع

  • ابن‌حوقل، محمد، سفرنامه، تهران، امیرکبیر، 1366ش.
  • بی‌نا، تاریخ سیستان، به‌تصحیح محمد‌تقی بهار، تهران، زوار، 1314ش.
  • بی‌نا، تاریخ سیستان، به‌تصحیح محمد‌تقی بهار، تهران، پدیده خاور، 1366ش.
  • «پیشینه پوشاک مردان از سامانیان تا ایلخانیان»، وب‌سایت دارنیا، تاریخ درج مطلب: 1 اردیبهشت 1395ش.
  • چیت‌ساز، محمد‌رضا، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، تهران، سمت، 1391ش.
  • دهخدا، لغت‌نامه، وب‌سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 20 فروردین 1402ش.
  • راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، امیرکبیر، جلد دوم، 1367ش.
  • ضیاءپور، جلیل، پوشاک زنان ایران از کهن‌ترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، 1347ش.
  • کسایی، نورالله، « خوراک و پوشاک در آسیای مرکزی (سده 2-8 ه ق= 8-16 م)»، نشریه فرهنگ، شماره 3، پاییز 1375ش.
  • کهن، فرحناز، «گونه‌شناسی اقشار اجتماعی عصر سامانیان (با تکیه بر پوشاک آنها)»، فصلنامه مطالعات فرهنگی، اجتماعی خراسان، شماره 37، پاییز 1394ش.
  • گردیزی، عبدالحی‌بن‌ضحاک، تاریخ گردیزی، به‌تصحیح عبدالحی حبیبی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1347ش.
  • گیرشمن، رومن، بیشاپور، ترجمه اصغر کریمی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1378ش.
  • متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی، تهران، امیرکبیر، 1364ش.
  • مقدسی، ابوعبدالله ‌محمد‌بن‌احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1361ش.
  • مونسی‌سرخه، مریم، «بازخوانی نظام پوشاک ایرانی»، نشریه پژوهش هنر، شماره 3، بهار و تابستان 1391ش.
  • نرشخی، محمد‌بن‌جعفر، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر قباوی، تهران، ثنایی، 1351ش.
  • نرشخی، محمد‌بن‌جعفر، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر قباوی، تهران، توس، 1363ش.
  • یاوری، حسین، آشنایی با لباس‌ها و پوشاک سنتی مردم مناطق مختلف ایران، تهران، آذر، 1388ش.