بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:فردوسی.jpg|بندانگشتی|260x260پیکسل|دستار، فردوسی قرن چهارم ه.ق]] | [[پرونده:فردوسی.jpg|بندانگشتی|260x260پیکسل|دستار، فردوسی قرن چهارم ه.ق]] | ||
<big>'''دَستار؛'''</big> سربند زنان و مردان ایرانی.<br> | <big>'''دَستار؛'''</big> سربند زنان و مردان ایرانی.<br> | ||
دستار یا عمامه بخشی از پوشاک در تاریخ ایران است. دستار در دورههای مختلفی از تاریخ در میان سایر اقلام پوشاک نقش مهمی در نمایش قومیت، جایگاه و منزلت اجتماعی، عیان نمودن جنسیت و احوال پوشنده ایفا میکند. | دستار یا [[عمامه]] بخشی از پوشاک در تاریخ ایران است. دستار در دورههای مختلفی از تاریخ در میان سایر اقلام پوشاک نقش مهمی در نمایش قومیت، جایگاه و منزلت اجتماعی، عیان نمودن جنسیت و احوال پوشنده ایفا میکند. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
عوامل پیدا و ناپیدایی در بستن دستار دخیل هستند؛ بهطور مثال سنتها و سفارشات دینی یکی از مواردی است که بر نحوه بستن دستار تأثیرگذار بوده است. نوع دیگر آن، تقلید از رفتار مرشد و یا شخصیتی محبوب در اجتماع است که مردم برای نمایش همفکری و همسویی خود با او به تقلید پوشش میپردازند. دستار بستن امیرعلیشیر نوایی که بعدها بهطرز میرعلی شیری از آن یاد شده یکی از این برخوردها است و یا «ابازه پاشا» عثمانی بهعلت محبوبیت باعث ترویج روشی در بستن دستار پس از مرگ خود شد. <ref> [https://lire.modares.ac.ir/article-41-41992-fa.pdf موسوی، «اشارات و مضمونهای دستار و دستاربندی در ادبیات»، 1398ش، ص150.]</ref> | عوامل پیدا و ناپیدایی در بستن دستار دخیل هستند؛ بهطور مثال سنتها و سفارشات دینی یکی از مواردی است که بر نحوه بستن دستار تأثیرگذار بوده است. نوع دیگر آن، تقلید از رفتار مرشد و یا شخصیتی محبوب در اجتماع است که مردم برای نمایش همفکری و همسویی خود با او به تقلید پوشش میپردازند. دستار بستن امیرعلیشیر نوایی که بعدها بهطرز میرعلی شیری از آن یاد شده یکی از این برخوردها است و یا «ابازه پاشا» عثمانی بهعلت محبوبیت باعث ترویج روشی در بستن دستار پس از مرگ خود شد. <ref> [https://lire.modares.ac.ir/article-41-41992-fa.pdf موسوی، «اشارات و مضمونهای دستار و دستاربندی در ادبیات»، 1398ش، ص150.]</ref> | ||
==عمامه== | ==عمامه== | ||
در کتاب فرهنگ البسه مسلمانان از دستار نام برده نشده است؛ اما به واژهای بهنام | در کتاب فرهنگ البسه مسلمانان از دستار نام برده نشده است؛ اما به واژهای بهنام «[[عمامه|عَمّامه]]» اشاره شده است و دو معنی برای آن آورده شده است. عمامهای شامل عرقچین بههمراه قطعه پارچهای که به دور آن میپیچند و دیگری قطعه پارچهای که چند مرتبه به دور عرقچین پیچیده میشود.<ref> [https://ensani.ir/file/download/article/1615796531-10346-46-2.pdf رضازاده و همکاران، «بررسی نقش دستار در هویتسازی فرهنگی پوشش مردان عصر صفوی با تکیه بر شعر صائب»، 1399ش، ص38-39.] </ref> | ||
عمامهای که پیامبر میپوشید، السحاب (ابر) نامیده میشد.<ref> دُزی، فرهنگ البسه مسلمانان، 1345ش، ص288.</ref> سادات و بازماندگان از اهل پیامبر عمامه سبز میپوشیدند. در قدیم یک تکه پارچهای سبز رنگ بهقصد پنهانکردن چیزی در آن، به عمامه متصل میکردند، در داستان هزارو یک شب به پنهانکردن نامه در زیر عمامه اشاره شده است.<ref> بینام، هزارویک شب، ج1، 1390ش،ص313.</ref> به عقیده برخی از مستشرقین در شرق برای تشخیص قبر یک زن از یک مرد، با نقش کردن تصویر عمامۀ مرد روی قبر نشانه میگذاشتند.<ref> دُزی، فرهنگ البسه مسلمانان، 1345ش، ص293.</ref> | عمامهای که پیامبر میپوشید، السحاب (ابر) نامیده میشد.<ref> دُزی، فرهنگ البسه مسلمانان، 1345ش، ص288.</ref> سادات و بازماندگان از اهل پیامبر عمامه سبز میپوشیدند. در قدیم یک تکه پارچهای سبز رنگ بهقصد پنهانکردن چیزی در آن، به عمامه متصل میکردند، در داستان هزارو یک شب به پنهانکردن نامه در زیر عمامه اشاره شده است.<ref> بینام، هزارویک شب، ج1، 1390ش،ص313.</ref> به عقیده برخی از مستشرقین در شرق برای تشخیص قبر یک زن از یک مرد، با نقش کردن تصویر عمامۀ مرد روی قبر نشانه میگذاشتند.<ref> دُزی، فرهنگ البسه مسلمانان، 1345ش، ص293.</ref> |