دیهیم
دیهیم؛ قطعهای از پوشاک باستان به نشان فرّ ایزدی شاهان.
مطالعات و مستندات تاریخی، دیهیم را بهعنوان قطعهای مهم از پوشاک سلطنتی در فرهنگ یونانیان، مصریان و رومیان معرفی میکنند که با همواری فرهنگی ایرانیان با یونانیان، دیهیم از آنان اقتباس و پس از آن دستخوش تحولات فراوانی شد.
مفهومشناسی
دیهیم (داهم یا دادم) پیشانیبندی خاص پادشاه و یا شخصیتی ویژه بود که بهشکل نواری به دور تاج پادشاه بسته میشد. دیهیم در زبان یونانی دیادما (Diadem) نام دارد.[۱]
ساختار دیهیم
دیهیم تشکیل شده از یک حلقه و دو ربان موجدار که بر دور تاج پادشاه و یا دور گردن او بهشکل طوق است و در نقش برجستهها بهویژه نقش برجستة عصر ساسانی قابل مشاهده است.[۲]
دیهیم در عصر هخامنشیان
پارسیان دیهیمی به رنگ طلایی با برگهای زرین داشتند که برای جلوگیری از ریختن موها بر روی پیشانی و چشم قرار داده میشد و نشانی از پیروزی و قدرت بود. عرض دیهیم به چهار یا پنج سانتیمتر میرسید. این سربند توسط شاه، شاهزادگان و سرداران بزرگ بر پیشانی قرار میگرفت.[۳] شاهزادگان پارسی برخلاف شاه که کلاهی دندانهدار بر سر میگذاشت، از دیهیم صاف برای معرفی خود استفاده میکردند.[۴] پیشینة دیهیم را میتوان میان آیین مهر[یادداشت ۱][۵] و در زمان پارتها یافت.[۶]
دیهیم در عصر اشکانیان
در نقوش حکشده در پشت سکة پارتی[۷] فرشته سربندی را حمل میکند که این همان دیهیم یا فّرایزدی است.[۸] سکههای اشکانی از ارشک تا مهرداد یکم تصویر پادشاه را با تاجی بههمراه دیهیمی به دور آن، به تصویر کشیدهاند. پس از تبدیل شدن حکومت اشکانی به یک حکومت مقتدر، این مدل سرپوش بههمراه دیهیم مشخص کنندة جایگاه و اعتبار این دولت بهعنوان جانشین هخامنشیان و سلوکیان بر روی سکه حک شد و تا پایان دورة اشکانی باقی ماند.[۹]
در تندیس یافته شدۀ لرستان نوعی سربند بر سر پادشاه به نمایش درآمده که به شکل نواری به دور سر شاه پیچیده شده است. این دیهیم را با شرابههایی[یادداشت ۲][۱۰] که در برخی مواقع تا سر شانهها میرسید تزیین میکردند.[۱۱] دیهیم اشکانی از سربند مشابهی که یونانیان آن را به دور سر خود میبستند و دیادِم میخواندند اقتباس شده است.[۱۲]
دیهیم در عصر ساسانیان
بر سکههای عصر ساسانی، دیهیم قابل مشاهده است. این محتوای تصویری در ظروف سیمین ساسانیان و بهعنوان نقش برجسته، تصویری از حضور الهة آناهیتا بههمراه یکی از پادشاهان ساسانی که دیهیمی بر گردن آویخته، دیده میشود. ساسانیان دیهیم را نماد شهریاری میدانستند و اغلب فرماندهان ساسانی با دیهیم تصویر شدهاند. دیهیم فّر ایزدی بود که فرمانروا را از مردم عادی جدا و او را سزاوار سروری و حکمرانی میکرد. ساسانیان با به تصویر کشیدن صحنههایی از اهدای دیهیم توسط اهورامزدا (نقش برجستة نقش رستم)، (مراسم تاجگذاری بهرام اول) و (مراسم تاجگیری نرسی از الهة آناهیتا) خود را نمایندة او و برگزیدۀ ایزد بزرگ معرفی میکردند.[۱۳]
ارتباط دیهیم و دستار در عصر ساسانی
در سنگنگارة مشهور نقش رستم که صحنة تایید سلطنت اردشیر اول ساسانی را به نمایش میگذارد، اهورامزدا و اردشیر سوار بر اسب با ترکیببندی متقارن در پیشاروی هم قرار گرفتهاند و حلقة تاییدِ دستارداری را اهورامزدا به اردشیر اعطا میکند. ساسانیان به جای دیهیم از دستاری ضخیمتر و بلندتر در زیر تاج خود استفاده میکردند.[۱۴]
انتقال به اروپا
دیهیم در زمان ساسانی به غرب منتقل شد و بعدها از طریق کرواتهای ایرانیتبار به فرانسه و سپس سایر نقاط اروپا راه یافته است و امروز جزئی از پوشش رسمی اروپاییان محسوب میشود.[۱۵]
کارکرد دیهیم
دیهیم در حقیقت همان فرّ ایزدی است که توسط الهة آناهیتا به پادشاه اعطا میشود تا شاه بهعنوان شخصیتی متمایز از سایرین شایستة فرمانبراری و سروری شود. ساسانیان با نمایش دیهیم شاه را نمایندة اهورامزدا معرفی میکردند.[۱۶]
دیهیم در اشعار فارسی
در منظومة ادبی ورقه و گلشا عیوقی چنین آمده است؛ [۱۷]
بخواند آن زمان باب گلشاه را | بگفت و نمودش بدو راه را | |
که گر مال خواهی و دیهیم و تخت | دلش را گشاده کن از بند سخت |
یا در سرودهای از رودکی نیز به دیهیم اشاره شده است؛ [۱۸]
به یک گردش به شاهنشاهی آرد | دهد دیهیم و تاج و گوشوارا | |
توشان زیر زمین فرسوده کردی | زمین داده مر ایشان را زغارا | |
از آن جانِ تو لختی خون فِسُرده | سپرده زیر پایْاندر سپارا |
یادداشتها
پانویس
- ↑ اورزمانی، «راز گشایی نمادهای آیینی در پوشش شهریاران ساسانی»، 1392ش، ص36.
- ↑ اورزمانی، «راز گشایی نمادهای آیینی در پوشش شهریاران ساسانی»، 1392ش، ص36.
- ↑ «نگاهی به کلاه پارسیان»، وبسایت مگ ایرانز.
- ↑ «کلاههایی که ایرانیان برسرمیگذاشتند»، وبسایت ویستا نیوزهاب.
- ↑ گودرزی، «ستیز میان مهریان و میترائیان»، 1394ش، ص4-3.
- ↑ اورزمانی، «راز گشایی نمادهای آیینی در پوشش شهریاران ساسانی»، 1392ش، ص36.
- ↑ از شاهنشاهی اشکانی در ادبیات غرب با نام امپراتوری پارتها یاد میشود.
- ↑ اورزمانی، «راز گشایی نمادهای آیینی در پوشش شهریاران ساسانی»، 1392ش، ص36.
- ↑ افکنده وافشاری، «خاستگاه سرپوش در نخستین سکههای اشکانی (از ارشک یکم تا مهرداد یکم)»، 1398ش، ص23-22.
- ↑ «هنر شرابه دوزی»، وبسایت مجله فرنگ و هنر صنایع دستی.
- ↑ شهشهانی، تاریخچة پوشش سر در ایران، 1374ش، ص42.
- ↑ سودآور، فرهایزدی در آیین پادشاهی ایران باستان، 1383ش، ص36.
- ↑ اورزمانی، «راز گشایی نمادهای آیینی در پوشش شهریاران ساسانی»، 1392ش، ص37-36.
- ↑ سودآور، فرهایزدی در آیین پادشاهی ایران باستان، 1383ش، ص38-37.
- ↑ اورزمانی، «راز گشایی نمادهای آیینی در پوشش شهریاران ساسانی»، 1392ش، ص37-36.
- ↑ اورزمانی، «راز گشایی نمادهای آیینی در پوشش شهریاران ساسانی»، 1392ش، ص34.
- ↑ ««ورقه و گلشاه: » عاشق و معشوقی که به دست پیغامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زنده شدند»، وبسایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ رودکی، «قصاید و قطعات»، وبسایت گنجور.
منابع
- افکنده، احسان و افشاری، فاطمه، «خاستگاه سرپوش در نخستین سکههای اشکانی (از ارشک یکم تا مهرداد یکم)»، فصلنامة علمی پژوهشهای تاریخی دانشگاه تهران، شمارة 2، 1398ش.
- اورزمانی، فریدون، «راز گشایی نمادهای آیینی در پوشش شهریاران ساسانی»، فصلنامة هنر و تمدن شرق، شمارة اول پاییز، 1392ش.
- دادور، ابوالقاسم و مکوندی، لیلا، «بررسی طرح تاج شاهان درسکههای ایرانی از دورة هخامنشی تا ساسانی»، نشریة هنرهای زیبا - هنرهایتجسمی، تابستان1391ش.
- رودکی، «قصاید و غزلیات»، وبسایت گنجور، تاریخ درج مطلب: 17 دی 1402ش.
- سودآور، ابوالعلاء، فرّه ایزدی در آیین پادشاهی ایران باستان، میرک، ایالات متحدة امریکا، 1383ش.
- شهشهانی، سهیلا، تاریخ پوشش سر در ایران، تهران، مدبر، چاپ اول، 1374ش.
- «کلاههاییکه ایرانیان برسر میگذاشتند»، وبسایت ویستا نیوزهاب، تاریخ درج مطلب: 24 آذر 1402ش.
- گودرزی، سیمین دخت، «ستیز میان مهریان و میترائیان»، دومین کنفرانس بینالمللی علوم رفتاری و مطالعات اجتماعی، 1394ش.
- «نگاهی به کلاه پارسیان»، وبسایت مگ ایرانز، تاریخ درج مطلب: 24آذر 1402ش.
- ««ورقه و گلشاه: » عاشق و معشوقی که به دست پیغامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زنده شدند»، وبسایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 3 مرداد 1396ش.