طاهره قرة‌العین

از ویکی‌رز

طاهره قرّةالعین؛ زنی از خاندان علم و اجتهاد و از سران فرقه بابیه.

طاهره ملقب به قُرَّة‌العین، دختر محمدصالح برغانی از سران و مبلغان فرقه بابیه است. او با اعلام نسخ شریعت اسلام، در اجتماع مردان بدون حجاب ظاهر شد. این اقدام او واکنش‌های گسترده‌ای را در جامعه اسلامی آن زمان برانگیخت.

زیست‌نامه

  • تولد؛ بیشتر منابع سال تولد وی را 1230 یا 1231ق در قزوین می‌دانند. [۱]
  • اسامی؛ نام اصلی او را امّ‌سلمه و در بعضی از منابع زرین‌تاج گفته‌اند.[۲] پدرش او را به اسم مادرش فاطمه نام‌گذاری کرد؛ ولی به احترام مادر او را به این نام صدا نکرد و به‌خاطر کثرت محبت، با سه نام (امّ‌سلمه، زرین‌تاج و فاطمه) مورد خطاب قرار می‌داد.[۳]
  • القاب؛ او دارای القاب متعددی چون زکیه،[۴] صدیقه، عالمه، عامله، طاهره،[۵] بدرالدجی، شمس‌الضحی و قرةالعین بوده است. گفته شده[۶] که لقب قرةالعین را یا سید رشتی به‌خاطر اشراف و تسلط بر مباحث علوم دینی به او داده [۷] یا پدرش به‌خاطر بسیار عزیز بودن، او را به‌این لقب خوانده است.[۸]
  • ویژگی‌های فردی و اجتماعی؛ طاهره در خانوادۀ اهل علم و اجتهاد پرورش یافت. پدرش محمدصالح برغانی [۹]ز علمای بزرگ و همسرش ملامحمد امام‌جمعه قزوین بود.[۱۰] در کسب مقدمات اسلامی چون فقه، اصول، تفسیر، کلام و ادبیات فارسی و عربی به درجات عالی رسیده بود. از نظر اجتماعی به‌خاطر تحصیلات عالی، معلومات دینی، هوش، قدرت بیان، طبع شعر، جذابیت و زیبایی ظاهری در موقعیت ویژه‌ای قرار داشت.[۱۱] در مباحث دینی و علمی پاسخگوی مسائل فقهی زنان عصر خویش بود.[۱۲]

گرایش به فرقه شیخیه و بابیه

فرقه شیخیه [۱۳] به‌رهبری شیخ احمد احسایی در قرن ۱۲ق با طرح بدعت‌ها و نظرات اختلافی در مذهب تشیع توجه‌برانگیز شد.[۱۴] احسایی در قزوین به تدریس و ترویج عقایدش پرداخت که باعث نگرانی علما و اعتراض آنان شد. محمدتقی برغانی پس از مناظره‌هایی با او، ایرادات بسیاری به عقایدش وارد کرده و او را به کفر و ارتداد محکوم کرد. [۱۵] طاهره میان اختلافات شدید بین متشرعه و شیخیه، با فرقه شیخیه آشنا و به اصول و عقائدشان علاقه‌مند شد و به بهانه دیدار سیدکاظم رشتی[۱۶] کانون خانواده را رها کرد و با وجود سه فرزند به منزل پدر برگشت و عازم سفر کربلا شد. هنگامی که به آنجا رسید سید رشتی وفات یافته بود. در چنین وضعیتی در منزل سید به رفع و حل اشکالات اعتقادی شاگردانش پرداخت. [۱۷] از میان شاگردان مکتب شیخیه، علی‌محمد شیرازی که سابقه شاگردی سیدکاظم رشتی و فعالیت در تجارت‏خانه‏ یهود را داشت با ادعای بابیت، فرقۀ بابیه را به‌وجود آورد.[۱۸] طاهره از طریق ملاحسین بشرویه [۱۹]از شاگردان سید رشتی با علی‌محمد شیرازی آشنا شد و به فرقة بابیه پیوست و در شمار حروف حیّ[۲۰] قرار گرفت.[۲۱] قرةالعین هیچ‌وقت موفق به دیدار علی‌محمد نشد؛ ولی یکی از رهبران و مبلغان سرسخت او شد [۲۲] و توانست با استفاده از قدرت بیان، نفوذ خود را در عراق گسترش دهد و بسیاری از افراد را جذب کند تا آنجا که پیروانش حاضر شدند پشت سرش نماز بگذارند. [۲۳] او به‌دلیل آگاهی‌های دینی، زیبایی و بی‌پروایی در تبلیغ مسلک بابیه از جایگاه والایی برخوردار بود، تا جایی که این حس برتری‌جویی او باعث شد ادعای بابیت و سرانجام اعلام خدایی کند.[۲۴]

محور عمده مخالفت‌ها در عراق

طاهره با انجام اقداماتی همچون تدریس و تبلیغ باب در عراق، مناظره با علما، حرمت‌شکنی ماه محرم، ادعای بازگشت فاطمی و نوشتن ردیه علیه مخالفان باب، علاوه بر ترک پرده‌نشینی و برقراری ارتباط با مردان، مورد اعتراض بابیان قرار گرفت. آنها با نوشتن نامه‌ای به باب از او شکایت کردند. باب کارهای قرةالعین را تأیید و او را طاهره خواند. این اقدامات منجر به اخراج و بازگشت وی به ایران شد. هنگام عبور از شهرهای کرند و کرمانشاه و همدان همچنان مبلغ باب بود که با مخالفت علما مواجه می‌شد و سرانجام رهسپار شهر قزوین شد.[۲۵]

مُظهر فاطمی

بعد از انتشار رساله فروغ باب که در آن نظر آل‌الله را یکی از مُطهِّرات اعلام کرده بود، طاهره نیز خود را مُظهِر حضرت فاطمه خواند و اعلام کرد؛ هر چیزی را که بخرید و بیاورید من در آن نگاه کنم آن چیز طاهر می‌شود. بسیاری از بابیان، طاهره را ظهور مجدد یا رجعت حضرت فاطمه می‌دانند.[۲۶]

نقش‌آفرینی در قتل برغانی

در زمان محمدتقی برغانی مکاتب فکری و جریانات انحرافی زیادی در حال گسترش بودند که مذهب تشیّع را تهدید می‌کرد. [۲۷] طاهره پس از بازگشت به قزوین به تبلیغ و گسترش نفوذ خود میان پیروان فرقه بابیه ادامه داد. خانواده‌اش سعی کردند او را از مسیر رفته بازگردانند و با همسرش آشتی دهند. او پیشنهاد آشتی را رد کرد و همسرش را به‌خاطر لعن شیعیان کامل (شیخ احسائی، سید رشتی و سید باب) کافر و خود را طاهره خواند [۲۸] و خود را بر خلاف شریعت اسلام مطلقه کرد.[۲۹] برغانی، عمو و پدرشوهرش، که نمی‌توانست این برخوردهای توهین‌آمیز عروسش را تحمل کند ضمن اعلام انحراف و ارتداد فرقه‌های شیخیه و بابیه، تکفیرشان ‌کرد. این برخورد تاریخی برغانی [۳۰] باعث کینه طاهره شده و به قصد ترور وی [۳۱] برخی از یاران و مریدان را آماده کرد. [۳۲] بعد از ترور، چند نفر از عاملین دستگیر و برای مجازات به تهران فرستاده شدند؛ اما طاهره به‌عنوان آمر اصلی،[۳۳] با نقشه میرزا حسینعلی نوری به خراسان فرار کرد. مورخین بابی و بهائی تلاش کرده‌اند تا طاهره را در قتل تبرئه و آن را به فردی غیر بابی نسبت دهند و در مقابل بیشتر مورخین با اتفاق‌نظر عامل و محرک اصلی قتل را طاهره می‌دانند.[۳۴]

شکستن مرزها در دشت بَدَشت

هرچند منابع تاریخی درباره حوادث دشت بدشت [۳۵] به‌خاطر اتفاقاتی که نمی‌توانستند آنها را بازگو کنند سکوت کرده‌اند و راویان نیز مطالب را به‌صورت پراکنده نوشته‌اند؛ [۳۶] اما این اجتماع از نقاط عطف تاریخ بابیت است. تا قبل از آن، بابیت یکی از شاخه‌های شیخیه و بابیان نیز از نظر مسلمانان، کافر نبودند. پس از این تاریخ، کم‌کم نزاع‌ها و درگیری‌های داخلی میان بابیان و مسلمانان در گرفت.[۳۷] یکی از اهداف اصلی اجتماع عظیم در بدشت، اعلام نسخ شریعت اسلام بود. [۳۸] پس از بحث و گفت‌وگوهای فراوان، قرار شد این خبر توسط یک زن یعنی طاهره اعلام شود. در این‌صورت اگر مردم می‌پذیرفتند هدف حاصل می‌شد. اگر نمی‌پذیرفتند طبق احکام اسلام، زنی که مرتد شده و شریعت را منسوخ می‌داند را نمی‌کشند؛ [۳۹] بلکه او را نصیحت می‌کنند تا به اسلام برگردد و توبه کند. [۴۰] برای آزمایش عکس‌العمل مردم و برای عملیاتی کردن نقشه، قرةالعین بدون حجاب، با آرایش و زینت به اجتماع بابیان وارد شد و اعلام کرد که امروز روز عید و جشن همگانی است و تمام احکام و دستورات سابق برداشته شده، همگی با هم مصافحه کنید. او با همراهی برخی از افراد برجسته هر روز حکمی از احکام اسلام را لغو و آن را اعلام عمومی می‌کرد. [۴۱] با دیدن صحنه‌های بدشت، برخی راه خود را از بابیه جدا کرده و از آنجا فرار کردند؛ [۴۲] زیرا معتقد بودند این تغییرات کفر است و احکام اسلام هیچ‌وقت نسخ نمی‌شود. بعضی هم آن را امتحان الهی برای تشخیص کافر از مؤمن دانستند و عده‌ای نیز اطاعت طاهره را واجب و گفتارش را لازم‌الاجرا دانستند، [۴۳] تا جایی که جانمازها را جمع کرده و مهرها را شکستند. این اقدام میان اکثریت افرادی که آنجا حضور داشتند، مؤثر واقع شد و هدف اولیّه این اجتماع به دست آمد. [۴۴] این اعلام لغو حدود و قیود اسلام نه‌تنها باعث اعتراض بدشتیان شد؛ بلکه به مذاق برخی از بابیان که در صحنه بدشت غائب بودند نیز خوش نیامد، تا جائی که بشرویه اعلام کرد اگر آنجا بودم اجتماع‌کنندگان را با شمشیر می‌زدم.[۴۵]

کشف حجاب و توجیه آن

در فرقه بابیه به تساوی حقوق زن و مرد، آزادی زنان در اجتماع، ارتباط با مردان نامحرم، تجویز زنان شوهردارِ عقیم به باروری از غیر شوهر، بی‌حجابی، پوشیدن لبا‌س‌های حریر و آرایش کردن تصریح شده است. [۴۶] کشف حجاب قرةالعین ریشه در سفرش به عراق داشت. هرچند اول از پشت پرده و حجاب تدریس می‌کرد، کم‌کم در مجالس درس دوستان و شاگردان، آن را کنار گذاشت.[۴۷] در واقعه دشت بدشت، در حضور همگان کشف حجاب کرد که برخی آن را قطعی و مسلّم دانسته‌اند. [۴۸] استدلال برخی از هواداران در توجیه و دفاع از طاهره این بود که صورت و کف دو دست زن، عورت حساب نمی‌شود؛ پس پوشاندن آن واجب نیست و به‌عنوان شاهد به نپوشاندن دست و صورت زنان در مراسم حج اشاره می‌کردند[۴۹] یا دشت بدشت را به محشر و قیامت و طاهره را به حضرت زهرا قیاس می‌کردند که در اینجا بدون حجاب و آراسته جلوه‌گری کرده است.[۵۰]

علت زندان و حکم اعدام

بر اساس گفته‌های برخی مورخان، از زمانی که طاهره قره‌العین به باب ایمان آورد تا زمان کشته شدنش، برخی رفتارهای غیر دینی و خلاف عرف به او نسبت داده شده است؛ که عبارتند از:

  • بدحجابی و بی‌بندوباری و ارتباط‌های مشکوک در عراق؛[۵۱]
  • بدگویی و فحاشی؛[۵۲]
  • کشف حجاب در بدشت؛[۵۳]
  • ارتباط با مردان بیگانه؛[۵۴]
  • توصیه مردان به فحشا و اشتراک‌گذاری همسران و همخوابگی با محمدعلی بارفروش؛[۵۵]
  • واجب‌القتل دانستن همه علما.[۵۶]

قرةالعین بعد از اخراج از دشت بدشت به همراه برخی از سران و طرفداران باب راهی مازندران شد. مدت اقامت در مازندران و تاریخ دقیق دستگیری او در مازندران خیلی روشن نیست. زمانی که قصد داشت تا به بابیان قلعه طبرسی بپیوندد، او را دستگیر و به تهران فرستادند.[۵۷] او به‌مدت سه سال در حبس خانگی بود تا آنکه بابیان برای انتقام از اعدام باب، ناصرالدین شاه را ترور کردند. این ترور نافرجام منجر به دستگیری و قتل سران باب از جمله قرةالعین شد. شاه که قصد کشتن طاهره را نداشت برای اصلاح عقیده دو مجتهد به اسم حاج ملاعلی کنی و حاج ملامحمد اندرمانی را پیش او فرستاد؛ اما او همچنان بر عقیده‌اش پافشاری می‌کرد. [۵۸] پس از هفت جلسه گفت‌وگو به حکم قرآن به کفر، ارتداد و قتل او فتوا دادند. سرانجام به دستور شاه در باغ ایلخانی خفه و به چاه انداخته شد. [۵۹]

منشأ رفتارهای هنجارشکنانه

ریشه برخی از رفتارهای هنجارشکنانه قرةالعین؛ به موفق نشدن در وصلت با خاندان شاهی و ازدواج تحمیلی و اجباری در نوجوانی بر می‌گردد که در دستیابی به آمال و آرزوهایش او را به‌شدت ناکام و سرخورده کرده و در مسیر تباهی و هلاکت انداخت.[۶۰]

تطهیر در برخی مکتوبات و اظهارات

بین مورخان دربارۀ چگونگی و نحوۀ ایمان آوردن او به باب اختلاف‌نظر است؛ اما توجه و دقت در رساله قرةالعین (۱۲۶۱ق) و آثاری که به تجلیل و تکریم او پرداخته و یا توقیعاتی برایش صادر شده دلالت بر ایمان او به باب دارند.[۶۱]

برخی سعی دارند که وی را از تهمت قتل برغانی مبرا بدانند [۶۲] و عده‌ای هم به‌دور از انتظار می‌دانند زنی از میان این خاندان بخواهد چنین کاری انجام بدهد؛ [۶۳] ولی مدارک متقنی در تاریخ وجود دارد که ثابت می‌کند که این قتل به دستور و اطلاع او بوده است.[۶۴]

برخی منابع رسمی با ارائه روایت‌هایی تحریف‌شده، مطالبی خلاف واقع درباره طاهره منتشر کرده‌اند. [۶۵] با این حال، اسناد مرتبط با تاریخ فرقه بهاییت، به جنبه‌هایی از زندگی او، از جمله اتهامات مربوط به بی‌قیدی اخلاقی و بی‌حجابی، اشاره کرده‌اند. همچنین، او به عنوان نخستین زنی در ایران شناخته می‌شود که کشف حجاب را علنی کرد.[۶۶]

تأثیر عملکرد قره‌العین بر فرهنگ و جامعه زنان

  • ممنوعیت تحصیل دختران در خاندان برغانی؛[۶۷]
  • نخستین مروج بی‌حجابی در جامعه اسلامی؛
  • ترویج حضور آزادانه در اجتماع مردان؛
  • ترویج جدال و بحث با علما بر خلاف عرف زمانه؛
  • زمینه‌ساز بی‌دینی و اباحی‌گری؛
  • فرهنگ‌زدایی؛
  • از بین بردن رسوم گذشته. [۶۸]

پانویس

  1. آیتی، کواکب‌الدریه فی مآثرالبهائیه (در تاریخ بهائیت)، ۱۳۴۲ق، ص108-109.
  2. آیتی، کواکب‌الدریه فی مآثرالبهائیه (در تاریخ بهائیت)، ۱۳۴۲ق، ص108.
  3. فاضل مازندرانی، ظهورالحق، 1320ش، ج3، ص310-311 و 330-331.
  4. فاضل مازندرانی، ظهورالحق، 1320ش، ج۳، ص310-311 و 330-331.
  5. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص172.
  6. مدرس تبریزی، ریحانةالادب، 1374ش، ج4-3، ص440.
  7. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص168.
  8. فاضل مازندرانی، ظهورالحق، 1320ش، ج۳، ص311.
  9. برغانی‌ها؛ از علمای مشهور و مذهبی قزوین بودند که اول به آل طالقانی و بعد از شهادت ملا محمدتقی به آل شهیدی مشهور شدند. میرسلیم، دانشنامة جهان اسلام، 1375ش، ج1، ص979.
  10. آیتی، کواکب‌الدریه فی مآثرالبهائیه (در تاریخ بهائیت)، ۱۳۴۲ق، ص109-108.
  11. نورمحمدی، قرةالعین: زندگی، عقیده و مرگ، 1395ش، .ص8 و 24-25.
  12. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص167.
  13. فرقه‌ای ساختگی که در برخی اصول با شیعه اختلاف‌نظر دارند. مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ۱۳68ش، ص266-270.
  14. «بابی‌گری گام دوم در شکل‌گیری بهائیت»، وب‌سایت گرداب.
  15. «ملا محمدتقی برغانی»، وب‌سایت دانشنامة اسلامی.
  16. دومین رهبر شیخیه پس از احمد احسائی است. ابراهیمی، «شیخ احمد احسائی»، وب‌سایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  17. اعتضادالسلطنه، فتنه باب، 1362ش، ص168-169.
  18. «بابی‌گری گام دوم در شکل‌گیری بهائیت»، وب‌سایت گرداب.
  19. ملاحسین بشرویه را بابُ‌الباب و اَول ‌مَن‌ آمَن بِه باب می‌دانند. «بابی‌گری گام دوم در شکل‌گیری بهائیت»، وب‌سایت گرداب.
  20. هیجده نفری که براساس حساب حروف ابجد، اولین مؤمنان به سید علی‌محمد شیرازی بودند. اعتضادالسلطنه، فتنه باب، 1362ش، ص112.
  21. الوردی، هکذا قتلوا قرةالعین، 1997م، ص10.
  22. اعتضادالسلطنه، فتنه باب، 1362ش، ص169.
  23. الوردی، هکذا قتلوا قرةالعین، 1997م، ص13.
  24. عبدیائی، «نقش و جایگاه قرةالعین در فرقة بابیه»، 1388ش، ص161-162.
  25. نورمحمدی، قرةالعین: زندگی، عقیده و مرگ، 1395ش، ص35-45.
  26. اعتضادالسلطنه، فتنه باب، 1362ش، ص1170-171.
  27. توکلی، «مختصری از آثار و زندگانی ملا محمدتقی برغانی شهید ثالث»، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
  28. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص174.
  29. مدرس تبریزی، ریحانةالأدب، 1374ش، ج4-3، ص440.
  30. میرسلیم، دانشنامة جهان اسلام، 1375ش، ج1، ص979.
  31. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص174.
  32. گلپایگانی، کشف‌الغطاء، بی‌تا، ص107.
  33. مدرس تبریزی، ریحانةالادب، 1374ش، ج4-3، ص440.
  34. نورمحمدی، قرةالعین: زندگی، عقیده و مرگ، 1395ش، ص61-57.
  35. روستایی در نزدیکی شاهرود و محل تلاقی مازندران، خراسان و تهران. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص178.
  36. آیتی، کشف‌الحیل، 1389ش، ج2، ص72.
  37. «حادثه بدشت و نسخ اسلام توسط بابیان»، وب‌سایت بهائی‌پژوهی.
  38. شوقی ربانی، قرن بدیع، 1992م، ص93.
  39. حرعاملی، وسائل‌الشیعه، 1372ش، ج28، ص330.
  40. آیتی، کشف‌الحیل، 1389ش، ج2، ص74.
  41. نبیل زرندی، مطالع‌الأنوار، 134ب، ص264-262.
  42. شوقی ربّانی، قرن بدیع، 1992م، ص۹۵.
  43. نبیل زرندی، مطالع‌الأنوار، 134ب، ص۲۶4.
  44. فاضل مازندرانی، ظهورالحق، 1320ش، ج۳، ص111.
  45. فاضل مازندرانی، ظهورالحق، 1320ش، ج۳، ص109-110.
  46. افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، 1382ش، ص105-106.
  47. آیتی، الكواكب‌الدریة فی مآثر البهائیة، ۱۳۴۲ق، ص61 و 110-111.
  48. نورمحمدی، قرةالعین: زندگی، عقیده و مرگ، 1395ش، ص112.
  49. آیتی، الكواكب الدریة فی مآثر البهائیة، ۱۳۴۲ق، ص110-111.
  50. مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء، 1386ش، ج3، ص141-142.
  51. فاضل مازندرانی، ظهورالحق، 1320ش، ج۳، ص325.
  52. نبیل زرندی، مطالع‌الأنوار، 134ب، ص238.
  53. شوقی ربانی، قرن بدیع، 1992م، ص۹۴.
  54. نبیل زرندی، مطالع‌الأنوار، 134ب، ص237.
  55. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص182-186.
  56. چهاردهی، باب کیست و سخن او چیست؟، 1363ش، ص85.
  57. فاضل مازندرانی، ظهورالحق، 1320ش، ج۳، ص327.
  58. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص186-189.
  59. الوردی، هکذا قتلوا قرةالعین، 1997م، ص65-66.
  60. نورمحمدی، قرةالعین: زندگی، عقیده و مرگ، 1395ش، ص8.
  61. نورمحمدی، قرةالعین: زندگی، عقیده و مرگ، 1395ش، ص30.
  62. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص174.
  63. بابائی، «تطهیر قرةالعین در روزنامة ایران»، 2022م، وب‌سایت بهائیت‌شناسی.
  64. اعتضادالسلطنه، فتنة باب، 1362ش، ص174.
  65. بابائی، «تطهیر قرةالعین در روزنامة ایران»، 2022م، وب‌سایت بهائیت‌شناسی.
  66. شوقی ربّانی، قرن بدیع، 1992م، ص94.
  67. نورمحمدی، قرةالعین: زندگی، عقیده و مرگ، 1395ش، ص8.
  68. «اولین زنی که در ایران بی‌حجاب شد، چه کسی بود؟»، خبرگزاری مشرق.

منابع

  • آیتی، عبدالحسین، کشف‌الحیل، تهران، راه نیکان، چاپ سوم، 1389ش.
  • آیتی، عبدالحسین، کواکب‌الدریه فی مآثرالبهائیه (در تاریخ بهائیت)، قاهره، سعادت، ۱۳۴۲ق.
  • ابراهیمی، زین‌العابدین، «شیخ احمد احسائی»، وب‌سایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 6 خرداد 1399ش.
  • اعتضادالسلطنه، علیقلی میرزا، فتنة باب، تألیف عبدالحسین نوائی، تهران، مسعود سعد، 1362ش.
  • افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، 1382ش.
  • «اولین زنی که در ایران بی‌حجاب شد، چه کسی بود؟»، خبرگزاری مشرق، تاریخ درج مطلب: 10 خرداد 1393ش.
  • بابائی، «تطهیر قرةالعین در روزنامة ایران»، وب‌سایت بهائیت‌شناسی، تاریخ درج مطلب: 12 مارس 2022م.
  • «بابی‌گری گام دوم در شکل‌گیری بهائیت»، وب‌سایت گرداب، تاریخ درج مطلب: 14 آبان 1390ش.
  • توکلی، محمدجلال، «مختصری از آثار و زندگانی ملا محمدتقی برغانی شهید ثالث»، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 8 آبان 1390ش.
  • چهاردهی، نورالدین، باب کیست و سخن او چیست؟، تهران، فتحی، 1363ش.
  • «حادثة بدشت و نسخ اسلام توسط بابیان»، وب‌سایت بهائی‌پژوهی، تاریخ درج مطلب: 1 اردیبهشت 1390ش.
  • حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، قم، مؤسسة آل‌البیت علیهم‌السلام لإحیاءالتراث، 1372ش.
  • شوقی ربّانی، امر‌الله، قرن بدیع، مترجم: نصرت‌الله موّدت، تهران، معارف بهائی بلسان فارسی، 1992م.
  • عبدیائی، نرجس، «نقش و جایگاه قرةالعین در فرقة بابیه»، فصلنامة علمی- تخصصی انتظار موعود، سال 9، شمارة 31، زمستان 1388ش.
  • فاضل مازندرانی، اسدالله، ظهورالحق، طهران، 1320ش.
  • گلپایگانی، میرزا ابوالفضل، کشف‌الغطاء، بی‌جا، بی‌تا.
  • مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانةالأدب، تهران، خیّام، چاپ چهارم، 1374ش.
  • مصطفوی، حسن، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء، تهران، 1386ش.
  • «ملا محمدتقی برغانی»، وب‌سایت دانشنامة اسلامی، تاریخ بازدید: 1 آبان1403ش.
  • میرسلیم، سیدمصطفی، دانشنامة جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، 1375ش.
  • نبیل زرندی، محمد، مطالع‌الأنوار: تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ترجمه و تلخیص عبدالحمید اشراق خاوری، ایران، مرآت، 134بدیع.
  • نورمحمدی، مهدی، قرةالعین: زندگی، عقیده و مرگ، تهران، علمی، چاپ سوم، 1395ش.
  • الوردی، علی، هکذا قتلوا قرةالعین، لبنان، الجمل، چاپ دوم، 1997م.