پوشاک سومریان
پوشاک سومریان؛ پوشش زنان و مردان منطقۀ جنوبی تمدن بینالنهرین.

پوشاک سومریان، در فرمی مشابه برای پوشاندن بدن زنان و مردان شامل پارچهای بود که دور بدن پیچیده میشد و قسمت کوتاه آن در پشت لگن قرار میگرفت؛ جایی که دنبالههای دو طرف پارچه به یکدیگر گره خورده یا کمربندی روی آن بسته میشد. چنین تنپوشی بنا به اسناد مصور تاریخی و نظر باستانشناسان از پشم گوسفندان و الیاف کتانی تهیه میشد که گاه با تراکم تار و پودی بالا و ضخیم و گاه با تراکم پایین و بهحالت تورمانند به دست میآمد. بهمرور این نوع لباس که به دامنی نیمهبلند با حاشیههای شرابهدار و طرح-های ساده، راهراه و فلسگونه مینمود به کَنِکس مبدل شد؛ یعنی بهشکل دامن بلندی درآمد که تمام بدن را میپوشاند.

مفهومشناسی

پوشاک سومریان، لباس و تمامی پوشیدنیهایی را شامل میشود که مردم منطقۀ جنوبی بینالنهرین در هزاره سوم پیش از میلاد استفاده میکردند.[۱] بينالنهرين به دو بخش تقسيم ميشود. ناحية شمالي، آشور و ناحية جنوبي بابل نام دارد. بابل در ابتدا شامل دو منطقه بود. باستانشناسان، منطقه جنوبي را سومر و نيمه شمالي را اَکِد خواندند.[۲] پژوهشهاي باستانشناسي نشان ميدهد كه تمدن جنوب بينالنهرين توسط سومريها كمي پيش از چهار هزار سال قبل از ميلاد بنيان نهاده شد.

تاریخچۀ پوشاک سومریان

مطالعه آثار سومريان نشان میدهد كه آنها از پشم تابيده و نازك و الياف كتاني استفاده ميكردهاند. كتاب الواح سومري به منظومههايي اشاره دارد كه جنس پوشش سومريان در آن توضيح داده شده است. اين منظومهها آفرينش ميش، بره، بز و بزغاله را نتيجه پيدايي خداي پوشاك موسوم به اوتو ميدانند. از طرفي در گزارشهاي متون سومر جديد از چهار نوع گوسفند مختلف صحبت ميشود که از آنها پشم تهيه ميشده است.
پوشاک دوره سومریان به دو دوره تاریخی وارکا و مزیلیم تقسیم میشود.[۳]

دوره تاریخی وارکا

در نقوش سنگ يادبود شکار از وارکا، لباس شاهزادگان شامل دامن نيمهبلند بههمراه کمربند برجسته و بالاتنه برهنه است. همچنین کلاه یا سربند با نوار برجستهای به سر دارند که شبیه عرقچین است. نمونه دیگر از تجسمبخشی به لباس سومریان، یک ظرف مخصوص آیینی با چندین نوار تزیینی است که دستههای مذهبی و صفهای طولانی اهداکنندگان نذورات و حیوانات قربانی را نشان میدهد. در ردیف بالایی نوار تزیینیاش، مردی تجسم یافته که پارچهای با بافتی متفاوت و دو منگوله آویز در انتهایش را در دست دارد. باستانشناسان معتقدند چنین پارچهای با بافت متفاوت جزء هدایا و نذوراتی بوده که به الهه باروری تقدیم میشده است. روي يک مهر استوانهاي نیز پيکره مردي به چشم ميخورد که لباس توري بر تن دارد و اين خود گواه آن است که در زمان سومريها، بافتهاي گوناگون پارچه انجام میگرفته است.[۴] چندان که نقش این نوع پارچه در دیگر مهرها مؤید این مطلب است. بهعنوان نمونه، پلاکي معروف به «شخصيت پر به سر» مردي حکاکي شده را با دامن توري و بالاتنه برهنه نشان ميدهد. مورخان عرصۀ پوشاک معتقدند که در اين دوران، پارچههاي توري براي افراد داراي طبقه اجتماعي و مذهبي پايينتر کاربرد داشتند؛ در صورتي که لباس اشخاص بلندمرتبه داراي کمربند قطور، حاشيه ساده و چيندار پهن بوده و بالاتنهشان را میپوشاند.[۵]

دوره تاریخی مزیلیم

از دوره جديد موفقيتهاي بزرگ در تاريخ سومر موسوم به دوره مزيليم، پيکرکهايي به دست آمده که خاص اين دوران است. در اکثر پيکرکهاي سنگي این دوره، مردان دامن کوتاه با حاشيه چيندار و دالبردار به تن دارند و به نظر نميرسد که در کيفيت بافت پارچه تغييري ايجاد شده باشد. آنها دامنهاي پفکرده کوتاه که يا احتمالاً مربوط به جنس پارچه و نوع الياف آن است يا اينکه از چند لايه پارچه روي هم استفاده ميشده و کمربندهاي برجسته با حاشيههاي شرابهدار استفاده میکردند. گفته شده اين نوع سبک پوششی، براي نشاندادن چين نبوده، بلکه استفاده از پارچههايي با طرحهاي گوناگون ساده و راهراه بوده که حجار را وامیداشته تا آنچه را که ميبيند، تصوير کند. شايد هم در اين دوران ميتوانستند پارچه را هم با عرض زياد و هم با عرض کم ببافند و بنا بر چگونگي لباس، اين بافتههاي با عرض کم را به هم متصل سازند که در نهايت حالت شرابهدار را تداعي کند. مجموعه تنديسهاي کوچک مرمرين تِل اَسمَر ٢ که از معبد ابو، خداي گياهان، به دست آمده نيز در همين راستا قرار ميگيرند؛ اما پيکرهاي که در معبد سين، در خفاجه پيدا شده، تنوع ديگري را در سبک نشان ميدهد. مورتگات اين تنوع را دامنی با تزيين بسيار باشکوه توصیف میکند. چينهاي پايين دامن بسيار بلند است و قسمت بالاي آن تا روي کمربند، با چهار رديف چين کوتاه پوشيده شده است. ظاهرًا اين شيوه تحولي در سبک دامن نشان ميدهد که بعدها اهميت بيشتري پيدا کرده است. فریناز فربود در رساله دکتری خویش در اینباره معتقد است؛ در اين زمان تحولي در تکنيک بافت روي داده است؛ يعني در اين دوره ميتوانستهاند کنارههاي پارچه را کنترل کنند تا فرم دلخواه -در اينجا سه گوش- به دست آيد. هرچند امکان وجود منسوجات با طرح راهراه را نبايد ناديده گرفت. اين نمونه از منسوجات را ميتوان نمونههاي ابتدايي از شيوة بافتي دانست كه با طرح فلسگونه در اواخر دوران مزيليم نمونههاي اوج آن آشكار شده است.[۶]

در چند پيکره يافت شده از شهر ماري (سوریه)، تقريباً سنت استفاده از همین سبک پوشش و پارچهها به چشم ميخورد. به احتمال بسيار، پيکره نشسته ابي ايل، از پشم داراي حالت نمدگونه است. جلیل ضياءپور (1299-1378ش)، با توجه به چگونگي بافت مجعد ريش اين مجسمه، جنس لباس وي را پوستين مي-داند. لباس زنان نیز به احتمال قوی از همین جنس و کلاهشان نظیر کلاه بختیاریها و لریهای امروزی از نمد بوده است. اصطلاح کَنِکس یا کوناکه برای پارچههای پشمی در بینالنهرین رواج داشت و سومریان نیز که پایه و اساس صنعت نساجی آنها پشمبافی و پشمریسی بوده است و از هزاره سوم پ.م تا نیمه دوم هزاره اول پ.م از پوست گوسفند برای تنپوشهای نیمهبلند خود استفاده میکردند، آن را کنار گذاشته و کنکس را جایگزین کردند. در قدیمیترین آثار سومریان، کنکس به ظاهر دامنی به اندازه طول بدن، مانند دامن خدای شمش در لوح قانوننامه حمورابی بود که مردان برخلاف جهت عقربههای ساعت و زنانشان در جهت عقربههای ساعت به دور بدنشان میپیچاندند. مجسمهای از گودِآ پادشاه لاگاش در معبدی که به دستور او ساخته شده، کشف شده که از تنپوش سومریان تأثیر پذیرفته است؛ با این وجه تمایز که مردان سومری فاقد بالاتنه بودند ولی گودِآ در این تندیس تنها شانه راستش برهنه است. سردیسی نیز از او یافت شده که با لبه کلاه تزیین شده موهایش را میپوشاند که در عین سادگی دارای عظمت و ابهت خاصی است.[۷]

شکل پوشاک
در این دوره تفکیک جنسیتی میان پوشاک زنان و مردان صورت نگرفته بود و زنان لباسی شبیه مردان میپوشیدند. پوشاک زنان نسبت به پوشاک مردان بهدلیل بهکارگیری پارچههای عریضتر، بلندتر بود. لباسی که در این دوره مورد استفاده زنان قرار میگرفت هر دو شانه آنان را میپوشاند.[۸]
پانویس
- ↑ بلک و گرین، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، 1385ش، ص19-20.
- ↑ بلک و گرین، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، 1385ش، ص19-20.
- ↑ فربود، بررسی تأثیرات و پیامدهای انقلاب صنعتی اروپا بر هنر- صنعت نساجی ایران در دوره قاجار، 1388ش، ص27.
- ↑ مورتگارت، هنر بینالنهرین باستان: هنر کلاسیک خاور نزدیک، 1385ش، ص19-20.
- ↑ فربود، بررسی تأثیرات و پیامدهای انقلاب صنعتی اروپا بر هنر- صنعت نساجی ایران در دوره قاجار، 1388ش، ص29.
- ↑ فربود، بررسی تأثیرات و پیامدهای انقلاب صنعتی اروپا بر هنر- صنعت نساجی ایران در دوره قاجار، 1388ش، ص30-31.
- ↑ غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص34-35.
- ↑ «مقاله پوشاک بین النهرین»، وبسایت مگایرانز.
منابع
- بلک، جرمی و گرین، آنتونی، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، ترجمه پیمان متین، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1385ش.
- «مقاله پوشاک بین النهرین»، وبسایت مگایرانز، تاریخ بازدید: 29 مهر 1402ش.
- غیبی، مهرآسا، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، تهران، هیرمند، 1384ش.
- فربود، فریناز، بررسی تأثیرات و پیامدهای انقلاب صنعتی اروپا بر هنر- صنعت نساجی ایران در دوره قاجار، پایاننامۀ دورۀ دکتری، تهران، دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس، 1388ش.
- مورتگارت، آنتون، هنر بینالنهرین باستان: هنر کلاسیک خاور نزدیک، ترجمه محمدرحیم صراف و زهرا باستی، تهران، سمت، 1385ش.