پوشاک سنتی زنان گیلک

از ویکی‌رز

پوشاک سنتی زنان گیلک؛ پوشش سنتی زنان در مناطق روستایی در مرکز و شرق استان گیلان.

لباس سنتی در بخش حاشیه جنوبی خزر نمایانگر روش متمایز زندگی در این ناحیه کناری ایران است. لباس زنان به لحاظ موضوعی و به ترتیبی که قسمت‌های بدن از بالا به پایین را می‌‌‌‌پوشاند، تقسیم‌بندی می‌شود.

سربند

بانوان گیلانی درخانه روسری (سردَبَد، لَچک، پیشاسر) سر می­‌کنند که فقط بالای سر را می‌پوشاند و صورت، گوش‌ها و گردن رها است. آنان پارچه سیاهی را سه‌گوش تا می­‌کنند، گاهی دور پیشانی می­‌پیچند و گاهی پشت سر گره می­‌زنند که امتدادش گیس‌های بافته شده را می‌­پوشاند. برای بستن سربند ابتدا آن ­را از وسط تا کرده، دو گوشه را در پس سر، ضربدری از هم رد کرده و بر بالای گوش‌ها و روی پیشانی گره می­زنند و اضافه آن­ را با گیس‌های بافته‌شده دور سر می­‌پیچند.[۱] لچک از جنس چیت برای روزهای عادی و حریال سفید برای مهمانی‌ها و مراسم به‌کار می‌رود. جوان­ترها آن را با نیل رنگ می­‌کنند و در وسط سر قرار می‌­دهند؛ اما زنان متاهل و مسن­ترها آن را جلوتر می‌­بندند تا مقدار کمتری از موی‌شان دیده شود. لچک بانوان شرق گیلان را مندیل می‌نامند. [۲]

زنان این منطقه برای پوشش خارج از خانه، شال سفید مربع­شکل را سه‌گوش تا کرده، روی سر می­‌گذارند. گوشه‌های آن­ از زیر چانه رد شده دورگردن پیچیده شده و روی سر، بسته می‌­شود. این پوشش در نواحی ساحلی شرق جای لچک را می­‌گیرد[۳] و به آن دَسمال یا پیله دسمال، سردسمال، سردَوَد یا سرفَوَد می­‌گویند. رنگ آن بیشتر سفید بوده، مگر هنگام نذر کردن یا در ماه محرم که از رنگ مشکی یا سبز استفاده ­می‌کنند. اطراف این روسری دارای ریشک است که به آن دورگُلمه می­‌گویند. گاهی دسمال را بر روی سر قرار نمی‌دهند؛ بلکه بر روی گردن می‌­اندازند بدون این‌که گره آن باز شود.[۴] سکه‌­­­دوزی برکلاهک عرق‌چینی زنان روش تزیینی مرسومی است.[۵] همچنین تزیین لچک­ با سکه و زنجیر و استفاده از دسمال­‌های ریشه‌­دار با گلدوزی انبوه و فراوان در جشن‌­ها و عروسی­‌ها متداول بوده ­است.

زنان چادر را فقط در زیارت­‌ها، مراسم محرم و صفر و همچنین در عروسی خودشان موقع ازدواج، سر می­‌کنند، در عین­‌حال بر سر عروس جوان روبنده­ای می­‌انداختند که کل صورت را می‌­پوشاند.[۶]

پیراهن

پیراهن بخش اصلی لباس زنانه و تن­پوش بلندی است که از سر می­‌پوشند و تا ران‌ها یا زانو را می­‌پوشاند. همچنین دو چاک در پهلوها دارد که موجب گشادی بیشتر در پایین می­‌شود. پیراهن آستین‌های باریک و بلندی دارد که در مچ تنگ می­‌شود، در تابستان زنان آن­را تا آرنج بالا می­‌زنند. در سرزمین­‌های جلگ‌ه­ای آستین کوتاه، متداول است. این تن­پوش از پارچه چیت با نقش‌ گل‌دار و رنگ­‌های شاد دوخته می­‌شود که اغلب با دامن پوشیده می­‌شود. گاهی پیراهن شامل بالاتنه کوتاهی است که به دامن چین­‌داری دوخته شده و با شلوار پوشیده می­‌شود که رد پای سبک شهری دارد.[۷]

گیلک‌ها پیراهن را، پیرهَن و جَمِه می­‌گویند. بلندی پیراهن در قاسم­آباد، اشکورات، سیاهکل‌رود و کلاچای 60 الی 65 سانتی‌متر است. جلوی پیراهن دختران جوان بسته است و در شانه دکمه دارد؛ اما مادرانی که فرزند شیرخوار دارند پیراهن جلوباز و دکمه­‌دار می­‌پوشند. پیراهن بانوان املش از زیر سینه چین­‌دار است و بلندی آن تا زانو می­‌رسد که چابکی نام دارد. آن‌ها پیراهن دیگری هم دارند که 12 تا 15 سانت از لبه پایین بعد از یراق‌دوزی چند ردیف سکه می­‌دوزند. پیراهن پول­دوزی شده بانوان واجارگاه دو ردیف سکه­ در بالای چین پیراهن دارد.

پیراهن مجلسی زنان دیلمان از جنس مخمل با یراق­‌دوزی­‌های فراوان است که در پهلو 18 تا 20 سانت چاک دارد؛ اما پیراهن منزل نخی و سبک است که تا 35 سانت در پیش سینه چرخ­دوزی (استفاده از نخ­‌های رنگی در جلو پیراهن) می­‌شود. در روستای پاشاکی پیراهن­‌های چرخ­دوزی به بلندی 75 تا 80 سانتی‌متر است. پارچه آن با پاچال و ابریشم خام در محل بافته می­شود و طرفین پیراهن به رنگِ سورمه‌ای با پیله ابریشم رنگ می­‌شود، نمونه­‌هایی از این پیراهن پول­دوزی شده است. لباس عروس در پاشاکی پیراهن قرمز و دامن سفید یا پیراهن سفید و دامن قرمز است.[۸]

پیراهن تابستانی زنان گیلان لباس نازکی است که روی آن سوزن­دوزی می­‌کنند.[۹]

جلیقه

جلیقه که به نام­‌هایی چون جردَقه، جَلزقه و جرقَده گویش می­‌شود از لباس مردان اروپایی اقتباس شده­ است. جلیقۀ روزمره تیره، ولی برای جشن­‌ها و مراسم ویژه، رنگ­ روشن با زیورآلات به­‌ویژه سکه‌­دوزی است.[۱۰] متداول­ترین آن سه دکمه، یقه هفت با سه جیب در طرفین است که پشت آن سگک دارد و قابلیت گشاد و تنگ کردن را به آن می‌­دهد. جنس آن به وضعیت مالی فرد بستگی دارد. متناسب با آن مخمل و ماهوت در فصل سرما و فاستونی در فصول دیگر استفاده می‌­شود. جلوی جلیقه از هر جنسی باشد پشت آن از آستری دوخته می­‌شود. بسته به توان مالی فرد، کاملاً پر یا فقط در دو سه ردیف عمودی سکه­‌دوزی می­شود و پشت آن با نخ‌­های رنگی یا سفید چرخ­دوزی می‌­شود. در شرق گیلان این نوع جلیقه را «پول بَدوته جردقه» می‌گویند.[۱۱]

کت

بانوان از زمان‌های قدیم از کت استفاده می­‌کردند که از ماهوت یا مخمل­‌های الوان ساده دوخته می‌­شد و دارای آستین بلند و یقه انگلیسی بود که به آن یقه زیناری می­‌گفتند.[۱۲]

الجاقبا

بالاپوشی با قد کوتاه، بدون یقه و جلوباز که تا زیر سینه و بالای کمرگاه می‌­رسد. از پارچه­‌های مخمل الوان، ابریشم و یا چادرشب دوخته می‌­شد. گاهی اطراف آستین­‌ها را سکه‌­دوزی می­‌کردند. این پوشش در کوهستان‌های شرق گیلان و قاسم‌­آباد رایج بود که جلیقه جایگزین آن شد.[۱۳]

دراز تومان

دامن (تومان) بلند، گشاد و پرچین که با پیرهن، لباس اصلی زنان گیلان است. این دامن با لیف در کمر محکم بسته می‌­شود. فشردگی چین­‌ها مانند درازا و رنگ دامن بیان­گر سن و سال پوشنده ­است. جوان‌­ترها نسبت به مادران و مادربزرگ­‌های‌شان پارچه بیشتری برای تهیه دامن به‌کار می‌‌‌‌برند. قد آن در میان زنان جوان تا ساق پا، ولی در میان مسن­‌ترها تا مچ پا است. رنگ دامن آشکارترین وجه تمایز نسل‌­ها است. پارچه­‌های چیت با زمینه قرمز (رنگ نمادین پوشاک زنانه که حاصل­‌خیزی ناحیه خزری را می‌­رساند) یا سفید گل­دار در رنگ­‌های روشن متضاد، موردپسند جوانان و زمینۀ تیره با نقش‌مایه­‌های کوچک برای مسن­ترها مقبول‌­تر است.

زنان اغلب دو یا سه دامن روی یکدیگر می­‌پوشند. در گذشته این تعداد حتی هفت یا هشت دامن می‌­رسید. جدیدترین دامن بر روی دامن­‌های کهنه پوشیده می‌‍­شود و قد دامن­‌ها متفاوت است. به زیردامنی کوتاه­ترکَفَلی می­‌گویند. چین قسمت پایینی جامه چشم‌گیرتر و حجیم­تر جلوه می­‌کند.[۱۴]

معروف‌­ترین دامن گیلان، قاسم‌­آبادی است که برای دوختن آن 10 تا 12 متر پارچه (عرض 90) لازم است. وجه تمایزش، سه‌پاره، سومَن‌پَره یا سومن‌پاره است و آن سه ردیف نوار پارچه‌ای است که به هم و به پارچه اصلی دامن دوخته می‌­شود و انتخاب آن تابع قاعده­ است. در پاره اول و آخر از یک رنگ و در پاره وسط از رنگ دیگر استفاده می­‌کنند. اگر زمینه پارچه اصلی روشن باشد، پاره اول و آخر آبی و پاره وسط قرمز است. اگر زمینۀ پارچه اصلی تیره باشد پاره اول و آخر قرمز و پاره وسط آبی است. بانوان مسن فقط سومن‌پره را می‌دوزند، بانوان میان‌سال یک یا دوپاره بعد از سومن‌پره بر روی پارچه اصلی می‌­دوزند؛ ولی دختران و بانوان جوان تا وقتی بچه نداشته باشند، تعداد پاره­‌های دراز تومان‌شان تا 10 پاره هم می­رسد که در آخرین پاره به­‌صورت هفت و هشت دوخته می‌شود. دامن زنان واجارگاه سومن‌پره ندارد و عرض پاره‌­ها به­‌تدریج کم می­‌شود و تمامی پاره‌ها مانند وصله به پارچه اصلی دوخته می‌­شود. دامن زنان املش و بلوردکان لنگرود سومن‌پره ندارد و در لبه‌اش یک ردیف پارچه نخی مشکی با پهنای 5/3 سانتی‌متر به­‌صورت دوبل دوخته می‌­شود. نوارها به پهنای 2 سانتی‌متر است که به فاصله 2 سانتی‌متری از هم دوخته می­‌شود. قبل و بعد از طرح اصلی (هفت و هشت دو طرفه) تعداد نوارها مساوی و رنگ‌ها هم قرینه است. دامن منزل در هر دوجا ساده و بدون پاره است. در دیلمان سرتومان از جنس مخمل است که در تومان پَرِه (لبه پایینی دامن) دارای یراق‌دوزی است. بون‌تومان که از سرتومان کوتاه‌تر است، یراق‌دوزی ندارد و نوار توری بر آن دوخته می­‌شود و جنس آن نخی است که اشکوراتی نامیده می‌­شود.

دامن زنان در جلگه­ دو نوع است. که به آن­ها شلیته (کوتاتومان) و گردتومان می­‌گویند. شلیته دامن کوتاه پرچینی که عمدتاً از چیت گل‌دار یا چلوار سفید که لبه بعضی از آنها با نخ مشکی دست­دوزی می‌شد، دوخته می‌شد. در خانواده‌­های مرفه از مخمل رنگی و یا ساتن دوخته می‌­شد. برای دوخت آن حدود 5 متر پارچه به­‌کار می‌‌‌‌رفت و قد آن 30 سانتی‌متر بود و در کار زراعی هم استفاده می‌شد.

گردتومان از شلیته بلندتر است و تا سر زانو می­‌رسد و در روستاهای کوهپایه و کوهستانی متداول بوده است.[۱۵]

شلوار

بانوان ساکن جلگه در زیر شلیته، شلوار مشکی بلندی می‌­پوشیدند که به آن سر شلوار، تومان یا تُمان می‌­گفتند. در زیر آن، زیرشلوار یا تونَکه می‌­پوشیدند. جنس هر دو از نخ (سابقا از ابریشم آبی یا قرمز پردوام)[۱۶] و دارای بندی به نام تومان بودون و تومان­قوزه یا لیفه بود و به‌­تدریج بند، جایش را به کش داد. شلوارها از زانو به پایین تنگ­تر و در ناحیه مچ، با یک دکمه بسته می­‌شد. شلوار بانوان مسن­ گشادتر و در مچ، کش­دار بود. شلوار دیگری در هنگام کار در شالیزار می­‌پوشیدند که پاپَره یا پابَرو نام داشت. زمان رفتن به بجار نوار باریکی از جنس چیت به دور مچ پا می­‌پیچیدند (بر روی پاپره) تا پای خود را از زالو محافظت کنند. این شلوار همان پیژامه یا پاجامه است که بانوان میان‌سال و مسن در شرق گیلان می‌­پوشند و آن را داخل جوراب می­‌گذارند.[۱۷]

چادر کمر

شاخصۀ لباس زنان در ساحل خزر، چادرشب (چارشب، چارشو و چاشو) است و آن پارچه چهارگوش است که به‌شکل سه‌گوش تا شده، دورکمر گره خورده یا برای حمل نوزاد بر پشت به دور سینه پیچیده می‌­شود و متشکل از نوارهای پارچه­‌ای بافته شده با کرک ابریشم با چهارخانه‌­های رنگارنگ است.[۱۸] رنگ اصلی در زمینه‌های چادرشب قرمز است؛ اما در میان آن بنفش، سبز وسفید هم دیده می­‌شود. هماهنگی در رنگ­‌ها به‌حد کمال است و از رنگ­‌های مکمل، استادانه استفاده می­‌شود. در سال­‌های اخیر با گران شدن ابریشم از کاموا برای بافت استفاده می‌­شود. چندین نمونه از آن را برای جهاز نوعروسان در نظر می­‌گیرند.[۱۹]

بانوان ساکن جلگه هم چادرکمری می­‌بندند که به آن کمردَوَد یا کمردَبَد می­‌گویند و از جنس چیت است و به‌صورت چهارگوش دوخته می‌­شود. زنان آن را به‌شکل سه‌گوش تا می­‌کنند، (ضلع تا شده را) در محل کمر در پشت می­‌گذارند و دو گوش آن را به جلو آورده به‌صورت ضرب‌در از هم رد می‌­کنند و دوباره به پشت می­‌برند و روی کمر گره می­‌زنند.[۲۰]

پاپوش

به جوراب جوروف می­‌گویند که با نقش‌­ها و رنگ‌­های شاد به دست بانوان بافته می‌­شود و طرح­‌های آن برگرفته از طبیعت اطراف و نوع معیشت بافندگان است.[۲۱]

گیلک‌­ها اغلب پابرهنه بوده‌اند. کفش­ پلاستیکی قالبی به نام گالش از گالوشا، پلاستیک روسی ساخته می‌شده که از ریگا و سنپطرزبورگ به ایران می­‌آوردند و برای مسافت‌های دور و بازار و شهر مورد استفاده بوده ­است.[۲۲] پاپوش بیرونی زنان کوهپایه و کوهستان چاروق و چوموش بوده است و گاهی از کفش‌­های بندی شهری درکوهپایه استفاده می‌­کردند.[۲۳] متمولین، کفش ساغری پاشنه دار می‌­پوشیدند تا این‌که اُرُسی پاشنه بلندی به نام «بوزبولَند» یا «قاب بولَند» به بازار آمد که نوع پاشنه کوتاه آن­را «بوزکوتا» می­‌گفتند.

قبل از دم­پایی پلاستیکی، کَتَله یا دم‌پایی چوبی بود.[۲۴] دم‌پایی چوبی دو نوع بود؛ یکی تسمه کلفت داشت که انگشت بزرگ داخل آن قرار می­‌گرفت و در مسیرهای کوتاه و بیشتر در حمام عمومی می‌­پوشیدند و نوع دیگر آن تخته تراشیده شده شبیه اولی با تسمه‌ای به عرض 2 تا 5/2 و طول 15 سانتی‌متر که دو سر آن به دو پهلوی سر کتله میخ می­‌شد و هر پنج انگشت را می­‌پوشاند. به این تسمه کتله قیش گفته می‌شد.[۲۵]


پانویس

  1. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص329.
  2. . طالش­ انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص55.
  3. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص329.
  4. . طالش ­انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص56.
  5. . ضیاءپور، «پوشاک و رزم ابزار گیلان»، 1374ش، ص604.
  6. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص329.
  7. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص331.
  8. . طالش ­انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص74.
  9. . ضیاءپور، «پوشاک و رزم ابزار گیلان»، 1374ش، ص599.
  10. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص323.
  11. . طالش ­انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص90.
  12. طالش ­انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص97.
  13. . طالش ­انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص97.
  14. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص321.
  15. . طالش ­انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص100.
  16. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص334.
  17. طالش ­انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص112.
  18. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص327.
  19. . طالش­ انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص120.
  20. . طالش­ انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص115.
  21. طالش ­انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص48.
  22. . برومبروژه، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، 1383ش، ص334.
  23. . ضیاءپور، «پوشاک و رزم ابزار گیلان»، 1374ش، ص606.
  24. . طالش انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص124.
  25. . طالش انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، 1393ش، ص47

منابع

  • برومبروژه، کریستین، «پوشاک مردم حوزه دریای خزر»، مجموعه مقالات دانشنامه ایرانیکا، «پوشاک در ایران زمین»، تهران، امیرکبیر، 1383ش.
  • ضیاءپور، جلیل، «پوشاک و رزم ابزار گیلان»، کتاب گیلان، تهران، گروه پژوهشگران ایران، 1374ش.
  • طالش انساندوست و فرمند، پوشاک مردم گیلان، رشت، فرهنگ ایلیا، 1393ش.