پوشاک دوران صفویان
پوشاک دوران صفویان؛ پوشش مردم ایران در دوره صفویه.
دوره صفویه، عصر طلایی هنر و فرهنگ ایران، شاهد اوج زیبایی و تنوع در پوشاک بود. لباس زنان با چادرهای لطیف، مقنعههای رنگارنگ، و پیراهنهای زربافت جلوهای از هنر ایرانی را نمایان میکرد. مردان نیز با قباهای فاخر، تاجهای حیدری و شلوارهای گشاد، جایگاه اجتماعی خود را به نمایش میگذاشتند. پارچههای زربافت و طرحهای سنتی در پوشاک اشراف و لباسهای سادهتر در میان عموم، بازتابی از فرهنگ، هویت اجتماعی، و ذوق هنری این دوران بودند
منابع مطالعاتی پوشاک صفوی
پوشاک در دوران صفوی تداعیگر پوشاک دوره تیموری است.[۱] اطلاعات محدودی درباره پوشاک در دوران صفویه بهعلت فرسوده شدن ابریشم، سوزاندن پوشاک سلطنتی برای بهدستآوردن طلا و نقره به کاررفته در آن و ازبینرفتن صندوقخانه دربار طی غارت اصفهان در سال ۱۱۳۵ق در دسترس قرار دارد. اطلاعات مربوط به پوشاک زنان در دورۀ صفویه از سفرنامهها و آثار نگارگران در این دوره به دست آمده است.[۲]
پوشاک زنان
بهطور کلی، پوشش بانوان در این دوره شامل پیراهن، قمیص یا قبا بوده که روی پیراهن میپوشیدند، جلیقه، کلیجه، کمربند، دستکش، شلوار، مقنعه، چادر، لچک و پوشش پا از دیگر اجزای پوشش بانوان در دورۀ صفویه بوده است.[۳]
پوشش سر
با توجه به ارزشهای حاکم بر جامعه در دورۀ صفوی، پوشش سر بیشتر از دیگر اجزای پوشش مورد توجه قرار داشته است.[۴] پوشش سر زنان صفویه شامل اجزای ذیل است:
- چادر؛ در این دوره زنان با چادر سفید تمام اندام خود را میپوشاندند.[۵] چادر زنان در این دوره دو نوع بوده است؛ یک نوع آن به کیسه شباهت داشت و در بالا گره میخورد و گونه دوم آن چادری توری بود که به دو طرف پیشانی متصل میشد.[۶]
- مقنعه؛ پارچهای که سینه، گردن و گلوی زنان را میپوشاند.[۷] برخی زیر کلاه، مقنعه ابریشمی داشتند که گیسوان بافته خود را روی شانهشان میانداختند.[۸]
- روسری؛ روسریها دارای رنگهای متنوع بوده و از عقب دنباله آن تا روی زمین ادامه داشته است.[۹]
- روسری زنان گبر (زرتشتی)؛ رنگ روسری آنها سبز مایل به زرد بوده است و آن را مانند زنان عرب دور صورت خود میبستند که انتهای روسری از عقب تا روی زمین ادامه داشت[۱۰] و روسری آنها به زنان سالمند اسپانیایی شبیه بود؛ با این تفاوت که روسری زنان زرتشتی چیندار نبود.[۱۱]
- روبند؛ حجابی چهارگوش و سفید که به بالای چادر متصل میشد.[۱۲] شبیه دستمالی که روی شقیقه قرار میگیرد، صورت را میپوشاند و درمقابل چشمها شبکهای قرار داشت که برای دیدن استفاده میشد.[۱۳]
- دستمال سهگوش یا لچک؛ پارچهای سهگوش است که روی لچک یا زیر لچک کلاهک قرار میدادند. سر زنان توسط دستمالی مانند هلال زینت بخشیده میشد.[۱۴]
- پیشانیبند؛ نوارهایی با پهنای زیاد، که در قسمت بالای پیشانی قرار میگیرد. پارچهای دارای ظرافت که گرانبها است و با قلابدوزی یا جواهر به نسبت دارایی افراد کم یا زیاد میشود. سربند فقط متعلق به زنان متأهل بود و زنان مجرد کلاه کوچکی بر سر میگذاشتند.[۱۵]
- کلاه؛ دور کلاه زنان ثروتمند با سکه و سنگ تزیین میشد.[۱۶]
پوشش تن
تنپوش زنان صفویه شامل موارد زیر میشد:
- پیراهن (تونیک)؛ این پیراهن «قمیص» نامیده میشد و از جلو تا ناف باز بود.[۱۷] با توجه به برخی از نگارههای دوره صفوی یقه برخی از لباسها بسیار باز بود که این مدل پیراهن برای شیر دادن مورد استفاده قرار میگرفت. این پیراهن قابل مشاهده در زیر ردای بلندی است که از جلو با دو یا سه گره بسته میشود و یا قابل استفاده در زیر قبای یقه هفت است. زنان صفوی پیراهن زربفت میپوشیدند که زمینه آن طلا یا نقره بوده است.[۱۸]
- قبا؛ لباس بلندی بود که در تابستان بدون جلیقه مورد استفاده قرار میگرفت. این لباس در قسمت بالا و کمر تنگ و چسبان بود، لبه چپ روی لبه راست قرار میگرفت و با چهار گره به هم متصل میشد، آستین آن بلند و باریک و مچ آن چیندار و فاقد دکمه و تا پشت دست میرسید.[۱۹] از کمر به پایین گشاد و تا وسط ساق پا بلند بود، جنس پارچه آن از قماش هندی و یکرنگ انتخاب میشد.[۲۰]
- کُلیجه (نیمتنه بلند)؛ کلیجه زنان بلندتر از مردان و تا روی مچ پای آنها بود.[۲۱] کلیجه در بالا تنگ و در پایین دامنی بلند و گشاد بود که زیر قبا پوشیده میشد و گاهی با قبا هماندازه بود و تا روی مچ پا را پوشش میداد.[۲۲]
- شال کمر و کمربند؛ کمربند زنان از کمربند مردان باریکتر بود و بهاندازه یک شصت پهنا داشت. پهنای کمربند چهار انگشت و با تیغهای طلا میناکاری و یا ورقههای طلای قلمزنی تزیین شده و روی کمر بسته میشد.[۲۳] شاهزاده خانمهایی با دودمان شاهی اجازه داشتند خنجر به کمر خویش ببندند.[۲۴]
پوشش پا
پوشش پای زنان صفویه را در سه قسمت میتوان مورد بررسی قرار داد:
- شلوار؛ شلوارهایی که زنان صفوی به پا میکردند، به قدری بلند بود که تا زیر قوزک پا را میپوشاند.[۲۵] ساق شلوار بلندتر، ضخیمتر و تنگتر بود؛ چون زنان هرگز جوراب به پا نمیکردند.[۲۶]
- کفش؛ کفش زنان و مردان در این دوره به هم شبیه است. کفشهای این دوره بادوام و از جنس چرم با رویه کوتاه و نوک باریک و در رنگهای متنوع بود. به تخت آنها میخهای ریز بسیاری زدهاند.[۲۷] زنان نیمچکمههایی به پا میکردند که تا چهارانگشت بالاتر از قوزک پا را میپوشاند. رنگ کفش زنان سبز، قرمز، زرد یا بنفش است،[۲۸] هنگام زمستان پوتین ساقبلند میپوشیدند که لبه آن تزیین شده بود. در منزل مانند آقایان کفش راحتی بهجنس چرم ساغری به پا میکردند،[۲۹] جنس کفشها از ساغری و تیماج[۳۰] و اغلب چکمهها ظریف و چسبان بود.[۳۱]
- جوراب؛ زنان صفوی جوراب نمیپوشیدند و به جای آن پارچهای را که بهشکل نیمچکمه میدوختند، میپوشیدند؛ این پارچه تا چهارانگشت بالای قوزک پا قرار داشت. پارچه مورد استفاده گرانبها و دارای کار دستی بود،[۳۲] برخی جورابها ساقبلند و ماهوتیرنگ و نوع دیگر ساقبلند و مخملی است.[۳۳] برخی جورابها نازک و به رنگ قرمز یا سبز بود.[۳۴]
پوشش مردان
- تاج مردان؛ تاج مردان در دولت صفوی بهشیوه قرنهای اولیه اسلامی، شبیه سرپوشی بود که «حیدر»، رهبر شیعه صفویان، قبل از مرگ در سال ۱۴۸۸م از آن استفاده میکرد. تاج حیدری کلاهی با ۱۲ ترک، بدنه هموار و بزرگ، لبه باریک و بلند بود که با سرعت زیادی حامیان صفویه را به اسم قزلباش (سرخ کلاه) معروف کرد. ۱۲ ترک نماد وفاداری به تعالیم ۱۲ امام شیعیان و شکل عصار گلدسته، نماد قطب رهبر معنوی عبادت بود.[۳۵]
- در دولت صفوی مردم بر اساس مراتب و شأن خود کلاهی ویژه داشتند. تاج حیدری، معروفترین کلاه این دوره نشان ویژه قوللرها در جنگ بود. تاج حیدری بعد از حکومت شاهاسماعیل و شاهطهماسب، جنبه تشریفاتی پیدا کرد. شاه و درباریان تاج را با جواهرات زینت بخشیده و بهشکل تاج طومار به سر میگذاشتند و دور آن دستاری سفید رنگ میبستند.[۳۶] حفاریهای باستانشناسی در منطقه رباطشریف، در سال ۱۹۷۰م نشان میدهد که تاجها در اوایل قرن ۱۶ میلادی از جنس پنبه با روکش ابریشم و احتمالاً رنگ شده با رناس بوده است که اطراف آن عمامهای سفید رنگ پیچیده شده است.[۳۷] پس از آن پادشاهان صفوی، تاج را با جقه استفاده میکردند. کلاه نظامی که تاج نامیده میشد، مخصوص نظامیان و مراسم و تشریفات خاص بود.[۳۸]
- دستار یا عمامه مردان؛ دستار نوعی پارچه ظریف و ابریشمی با ملیلهدوزی است. در تزیین دستار بهجای ابریشم، بیشتر از طلا و نقره استفاده میکردند و بههمین دلیل، سنگین وزن بود و اغلب بزرگان آن را با جواهر تزیین میکردند.[۳۹] مندیل به کلاهی گفته میشود که قوالان و ساقیان بهشکل آزاد و همراه با پارچههای راهراه و یا زربفت به سر میپیچیدند و مندیل روحانیان و حافظان، ساده و از جنس آق بانو بود.[۴۰] استفاده از عمامه برای مسیحیان جایز بود با اینکه در کشور ترکیه، نسبت به استفاده از رنگ سبز حساسیت نشان داده و سختگیر بودند؛ ولی در دوره صفویه، رنگ سبز نه تنها برای عمامه بلکه برای کفش و لباس مورد استفاده نیز بود.[۴۱]
- کلاه مردان؛ مردان در فصل زمستان، زیر عمامه کلاهی که دارای آستر پوستی بود، به سر میگذاشتند که نوک تیز آن از میان عمامه بیرون میآمد و برای حفاظت از سرما استفاده میشد.[۴۲]
- پیراهن؛ اندازه پیراهنها در این دوره بهگونهای بود که تا روی زانو میرسید. مردان در این دوره دو پیراهن بر تن میکردند.[۴۳]
- قبا؛ در ادامه همان قبای دوران گذشته بوده و این لایه از لباس، بسیار مهم بوده است.[۴۴]
- ردا؛ همان قبا است با این تفاوت که آستین آن بلندتر بوده و دستها پنهان میشد. روی قبا شال یا کمربند میبستند؛ ولی روی ردا شال و کمربند بسته نمیشد.[۴۵]
- عبا؛ تنپوش بلند و گشادی که معمولاً از جنس نخ یا پشم بود و دو سوراخ در دو طرف آن برای بیرون آمدن دستها قرار داشت.[۴۶]
- کردی یا کاتبی یا کادبی؛ تنپوشی نیمتنهای بود که با توجه به فصل، با آستین یا بدون آستین استفاده میشد.[۴۷]
- شلوار؛ شلوار از قسمت بالا گشاد و در قسمت مچ پا تنگ میشد و اندازه آن تا روی قوزک پا قرار داشت.[۴۸]
- جوراب؛ مردان دورۀ صفویه جوراب به پا نمیکردند و فقط تنبانی دارای آستر تا روی قوزک پا، میپوشیدند.[۴۹]
- کفش؛ کفش مردان در دورۀ صفویه شبیه به کفش زنان و جنس آن از چرم[۵۰] و گاهی نیز از ساغری و تیماج ساخته میشد. بهطور کلی کفشها بدون پشته و دارای پاشنه و با رویه بلند و برشی بهشکل هشت روی قسمت سینه پا بوده است.[۵۱]
جایگاه اجتماعی با توجه به رنگ البسه
- شاه و شاهزادگان؛ شخصیتهای درباری لباسهای فاخر و مجللی بر تن میکردند؛ تا خود را نسبت به افراد دیگر جامعه، متمایز نشان دهند[۵۲] در لباس آنها بیشتر از رنگهای طلایی، سبز، قرمز، آبی و صورتی استفاده میشد. رنگ طلایی نماد شهرت، آبرو و نشان دادن دارایی است.[۵۳] ردای مورد استفاده در این طبقه از جامعه، از جنس پنبه یا ابریشم ساده یا زربفت و در رنگهای روشن بوده است. طرحهای روی ردا، پاپوش، کمربند و حتی دکمههای طلایی، آنها را از طبقات دیگر متمایز میکرد.[۵۴]
- پهلوانان و اساطیر؛ با توجه به نگارههای تبریز و تصاویری که از رستم و سهراب در صحنههای متعدد نمایان شده است، تنپوش آنها شامل کلاهخود، زره و بازوبند به رنگ طلایی بوده که نقوش تشعیر (نقوش بسیار ریز از گیاه، پرنده و درخت) و تجریدی (انتزاعی) داشت. با توجه به اینکه پلنگ را نماد قدرت میدانستند، در لباس رستم از پوست پلنگ به رنگ طلایی و با خطوط مشکی استفاده میکردند؛ لباس زیرین آن دارای رنگ آبی تیره بوده که نماد قدرت و کمال بوده است.[۵۵]
- خدمه و ملازمان؛ لباس کنیزان در این دوره به رنگ نارنجی بوده و از این رنگ در پوشش خادم مرد، کمتر استفاده شده است و برای ملازمان با جنسیت مرد، بیشتر از رنگهای آبی، سبز، بنفش و آبی روشن و سفید استفاده میشده است. گاهی در لباس کنیزان، رنگ قرمز نیز دیده شده است.[۵۶]
- کارگران؛ این طبقه از مردم، بیشتر از رنگهای سردی همچون سبز مایل به آبی، بنفش، قهوهای، آبی و سفید در لباس خود استفاده میکردند و پوشش آنها ساده، یکرنگ و بدون نقش بوده است.[۵۷]
- سربازان و جنگجویان؛ لباس گروهی از سربازان به رنگ قرمز بوده است که خشم و قدرت آنها را مینمایاند. علاوه بر آن از رنگ آبی تیره نیز استفاده میکردند که نماد قدرت و جدیت بود. زرهپوش و کلاه سربازان نیز به رنگ طلایی بوده است.[۵۸]
پانویس
- ↑ جعفرپور و نوری مجیدی، «وضعیت پوشاک زنان در عصر صفوی با تکیه بر سفرنامهنویسان فرنگی»، 1385ش، ص٥١.
- ↑ ولي قوجق و مهرپویا، «مطالعه تطبیقی پوشش زنان در سفرنامهها و نگارههای دوره صفوی»، 1396ش، ص۱۱۱.
- ↑ تقوی و موسوی، «بررسی حضور اجتماعی زنان و سیرتحول پوشش در نگارههای عصر صفوی»، 1392ش، ص89.
- ↑ راونجی، «بررسی تاریخی مختصات پوشاک در عصر»، 1399ش، ص116.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص۸۰۵.
- ↑ یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1382ش، ص208.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص۸۰۵.
- ↑ تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ۱۳۶۹ش، ص۶۲۷.
- ↑ دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله، ۱۳۷۰ش، ص۱۴۷.
- ↑ دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله، ۱۳۴۸ش، ص۷۸.
- ↑ آقا حسین شیرازی، پوشاك زنان از آغار تا امروز، ١٣٨٢ش، ص١٨٨ و ١٨٩.
- ↑ ولي قوجق و مهرپویا، «مطالعه تطبیقی پوشش زنان در سفرنامهها و نگارههای دوره صفوی»، ١٣٩٦ش، ص١١٢-١١٧.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص۸۰۵.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص۸٠٧.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص۸٠٧.
- ↑ ولي قوجق و مهرپویا، «مطالعه تطبیقی پوشش زنان در سفرنامهها و نگارههای دوره صفوی»، ۱۳۹۶ش، ص۱۱۶.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص۸۰۵.
- ↑ سانسون، سفرنامه، ۱۳٤٦ش، ص١٢٢.
- ↑ تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ۱۳۶۹ش، ص۶۲۴.
- ↑ دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله، ۱۳۷۰ش، ص۱۴۳.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص۸۰۵.
- ↑ سانسون، سفرنامه، ۱۳۷۷ش، ص۷۹.
- ↑ سانسون، سفرنامه، ۱۳۷۷ش، ص۷۹.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش ، ص۲۱۸.
- ↑ سانسون، سفرنامه، ۱۳۷۷ش، ص۷۹.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۳۵ش، ص۲۲۲.
- ↑ دسیلوفیگوئروا، سفرنامه دن گارسیادسیلوفیگوئروا، ۱۳۶۳ش، ص۱۵۷.
- ↑ تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ۱۳۶۹ش، ص۶۲۴.
- ↑ سانسون، سفرنامه، ۱۳٤٦ش، ص١٢٢.
- ↑ تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ۱۳٨٣ش، ص٢٧-٢٩.
- ↑ کارری، سفرنامه، ۱۳۴۸ش، ص۱۳۵.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص۸۰۵.
- ↑ کاتف، سفرنامه، ۱۳۵۶ش، ص۸۴.
- ↑ اولئاریوس، سفرنامه آدام اولئاریوس، ۱۳۶۹ش، ص۶۴۳.
- ↑ فروزان تبار، «پارچههای صفوی»، 1382ش، ص111.
- ↑ نقوی و مراثی، «مطالعه تطبیقی کلاه مردان در سفرنامهها و نگارههای دوران صفوی با تأکید بر دیوارنگارههای کاخ چهلستون اصفهان»، 1391ش، ص1.
- ↑ فروزانتبار، «پارچههای صفوی»، 1382ش، ص111.
- ↑ دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله، 1348ش، ص146.
- ↑ پارسادوست، شاه عباس اول، پادشاهی با درسهایی که باید فرا گرفت، 1388ش، ص769.
- ↑ نقوی و مراثی، «مطالعه تطبیقی کلاه مردان در سفرنامهها ونگارههای دوران صفوی با تأکید بر دیوارنگارههای کاخ چهلستون اصفهان»، 1391ش، ص1.
- ↑ دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله، 1348ش، ص72.
- ↑ تقوی باغان، «بررسی انواع پوشش سر مردان و زنان در دوره صفوی»، 1399ش، ص69.
- ↑ غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1387ش، ص419.
- ↑ مهدی راونجی، «بررسی تاریخی مختصات پوشاک در عصر صفوی»، 1399ش، ص118.
- ↑ غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1387ش، ص427.
- ↑ غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1387ش، ص429.
- ↑ غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1387ش، ص432.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص799.
- ↑ شاردن، سفرنامه شوالیه شاردن، ۱۳۷۴ش، ص805.
- ↑ شریعت پناهی، اروپاییها و لباس ایرانیان، 1373ش، ص36.
- ↑ دادور و پورکاظمی، «پاپوش ایرانیان در نگارههای ایلخانی، تیموری و صفوی»، 1388ش، ص35.
- ↑ نبیلو و دادخواه، «بررسی و تحلیل شخصیتهایاجتماعی گلستان سعدی»، 1394ش، ص2059.
- ↑ دادور و پورکاظمی، «پاپوش ایرانیان در نگارههای دوران ایلخانی و صفوی»، 1388ش، ص39-40.
- ↑ محبی و دیگران، «بررسی رابطه جایگاه اجتماعی و انتخاب رنگ البسه در نگارههای دوره صفویه»، 1397ش، ص131.
- ↑ محبی و دیگران، «بررسی رابطه جایگاه اجتماعی و انتخاب رنگ البسه در نگارههای دوره صفویه»، 1397ش، ص132.
- ↑ محبی و دیگران، «بررسی رابطه جایگاه اجتماعی و انتخاب رنگ البسه در نگارههای دوره صفویه»، 1397ش، ص136.
- ↑ محبی و دیگران، «بررسی رابطه جایگاه اجتماعی و انتخاب رنگ البسه در نگارههای دوره صفویه»، 1397ش، ص136.
- ↑ محبی و دیگران، «بررسی رابطه جایگاه اجتماعی و انتخاب رنگ البسه در نگارههای دوره صفویه»، 1397ش، ص136-137.
منابع
- آقا حسین شیرازی، ابوالقاسم، پوشاك زنان از آغاز تا امروز، تهران، واستا فراهانی، ١٣٩٢ش.
- اولئاریوس، آدام، سفرنامه آدام اولئاریوس، ترجمه حسین کردبچه، تهران، کتاب برای همه، ۱۳۶۹ش.
- پارسادوست، منوچهر، شاه عباس اول پادشاهی که با درسهایی که باید فراگرفت، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۸ش.
- تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه تارونیه، ابوتراب نوري، اصفهان، ساعي، ١٣٦٩ش.
- تقوی باغان، ملیحه، «بررسی انواع پوشش سر مردان و زنان در دوره صفوی»، ماهنامه شباک، دوره 6، شماره 4، ١٣٩٩ش.
- تقوی، عابد و موسوی، سیده مونا، «بررسی حضور اجتماعی زنان و سیر تحول پوشش در نگارههای عصر صفوی»، فصلنامۀ علمی- پژوهشی زن و فرهنگ، شمارۀ 18، 1392ش.
- جعفرپور، علی و نوری مجیدی، مهرداد، «وضعیت پوشاک زنان در عصر صفوی با تکیه بر سفرنامهنویسان فرنگی»، نشریه مسکویه، شماره 5، 1385ش.
- دادور، ابوالقاسم و پورکاظمی، لیلا، «پاپوش ایرانیان در نگارههای دوران ایلخانی و صفوی»، فصلنامه مطالعات هنر اسلامی، شماره ١٠، ۱۳۸۸ش.
- دسیلوفیگوئروا، دن گارسیا، سفرنامه دن گارسیادسیلوفیگوئروا، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران، نشرنو، ۱۳۶۳ش.
- دلاواله، پیترو، سفرنامه پیترو دلاواله، ترجمه شعاعالدين شفا، تهران، علمي و فرهنگي، چاپ دوم، ١٣٧٠ش.
- دلاواله، پیترو، سفرنامه پیترو دلاواله، شعاعالدين شفا، تهران، علمي و فرهنگي، ١٣٤٨ش.
- راونجی، غلامرضامهدی، «بررسی تاریخی مختصات پوشاک در عصر صفوی»، فصلنامۀ علمی-پژوهشی پژوهشنامۀ تاریخ، شمارۀ 58، 1399ش.
- سانسون، مارتین، سفرنامه سانسون، وضع کشور ایران در عهد شاه اسماعیل صفوی، ترجمه محمد مهریا، اصفهان، گلها، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- سانسون، مارتین، سفرنامه، ترجمه تقی تفضلی، تهران، ابنسینا، ۱۳۴۶ش.
- شاردن، جان، سفرنامه شوالیه شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، توس، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- غیبی، مهرآسا، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، تهران، هیرمند، ١٣٩٩ش.
- فروزانتبار، حوریه، «پارچههای صفوی»، فصلنامه هنر، شماره 56، تابستان 1382ش.
- کاتف، فرت آفاناس یویچ، سفرنامه، ترجمه محمدصادق همایونفرد، ویرایش عبدالعلی سیاوشی، تهران، کتابخانه ملی، ۱۳۵۶ش.
- کارری، جملی، سفرنامه، ترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، اداره کل فرهنگ آذربایجان شرقی، ۱۳۴۸ش.
- محبی، بهزاد و دیگران، «بررسی رابطه جایگاه اجتماعی و انتخاب رنگ البسه در نگارههای دوره صفویه»، هنرهای صناعی اسلامی، دوره 3، شماره 1، ١٣٩۷ش.
- مهدی راونجی، غلامرضا، «بررسی تاریخی مختصات پوشاک در عصر صفوی»، پژوهشنامه تاریخ، دوره 15، شماره ۵٨، 1399ش.
- نبیلو، علیرضا و دادخواه، فرشته، «بررسی و تحلیل شخصیتهای اجتماعی گلستان سعدی»، هشتمین همایش پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، ١٣٩۴ش.
- نظری، ساره، «روزگار زنان در سلسلههای ایرانی»، ماهنامه شباک، شماره 10، خرداد، 1395ش.
- نقوی، منیرهسادات و مراثی، محسن، «مطالعه تطبیقی کلاه مردان در سفرنامهها و نگارههای دوران صفوی با تأکید بر دیوارنگارههای کاخ چهلستون اصفهان»، نشریه مطالعه تطبیقی هنر، دورۀ 2، شماره 3، 1391ش.
- ولي قوجق، منصور و مهرپویا، حسین، «مطالعه تطبیقی پوشش زنان در سفرنامهها و نگارههای دوره صفوی»، پژوهش هنر، دوره 7، شماره 13، ١٣٩۶ش.
- یارشاطر، احسان، پوشاک در ایران زمین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۲ش.